خود من وقتی دلم آشوب میشود میروم توی گروههای مجازیام. از دوستهای تهرانی خبر میگیرم. سعیده از زندگی جاری زیر صدای پدافند و موشک میگوید...
برایشان از روحیهی زنهای لبنانی گفته بودم که میان جنگ بلدند زندگی کنند. از لحظاتی گفتم که لبنانیها برگشته بودند به شهرهایشان و روی تل خرابههای خانهها ایستاده بودند و با صدای بلند میگفتند:«راجعین منتصرین...»
این چند روز که تهران خلوت شده او همچنان با صلابت باز است و مشتریهایش گرچه کمتر شدهاند اما اینبار به جای دیدن فوتبال از تلویزیون پیگیری اخبار جنگ هستند...
اگه از خون میترسین یا مشکلی دارین حتما بگین! چون ممکنه هر جایی اعزام بشین...
بود. حلقهی محاصره هر لحظه تنگتر میشد. تانکهای دشمن نزدیک و نزدیکتر میآمدند، تا جایی که تنها چند قدم با آنها فاصله مانده بود...
سبزپوشانی که پیچیده شده در سفیدی و نور آنجا خوابیده بودند. آنهایی که مردانه جنگیدند تا میهن اسلامی حفظ شود...
گهوارهی علی اصغر(ع) روی دست زنها تکان میخورد. سرها روی نیزه بود و طبل با نوای مداح کوبیده میشد: «آه از دل زینب(س)»
پیرمرد آرام در گوش عباس نجوا میکند: «تو بخون من برات دم یا حسین میگیرم»
مداح شروع به روضهخوانی کرد؛ روضهای که صدای ناله و شیون را به آسمان بلند میکرد. اما او، با آن قلب شکسته، صامت مانده بود؛ سنگینی غم، حنجرهاش را فلج کرده بود...
فکرش را نمیکردیم روز عاشورا، پرچم ایران کنار پرچم عزای سیدالشهداء، با دستههای روضهخوان و سینهزن، طبال زن و زنجیرزن، روبهروی ایوان...
دیروز هربار که رعدوبرق میزد، میگفتم دیگر الآن مردم به خانه برمیگردند. باران جایش را به تگرگ داد و صدای رقص و آواز ترکی ادامه داشت...
مشاهدهاما من وقتی به صفهای جلو رسیدم با دیدن منظره روبرویم ناخوادگاه متوقف شدم. فراموشم شد عجله دارم. دلم میخواست ساعتها بایستم و فقط نگاه کنم.بچههای قد و نیمقد فراوانی در جایگاهی به نام مائده نور در حال بازی بودند.
مشاهدهعبدالعزیز رنتیسی ژوئن سال ۲۰۰۳ در غزه هدف حمله موشکی بالگردهای رژیم صهیونیستی قرار گرفت. پس از این حمله تلآویو به طور رسمی اعلام کرد که...
مشاهدهنقطهای که میخواست از گذشتهاش برگردد اما این بازگشت چیزی جز پشیمانی برای او نداشت.
مشاهدهراستش را بخواهید شما معادلات زمین را به هم زدید، خارج از حد تصورات و محاسبات همه ما حرکت کردید و دنیا را انگشت به دهان گذاشتید!
مشاهده روایت »همان اندازه که در گوشهنشینی دوران مسوولیتش اسرائیل را آزار میداد، گوشهنشینی الآنش هم اسرائیل را آزار خواهد داد...
مشاهده روایت »خدام میدوند دور تابوت را شلوغ میکنند که غمِ غربت تلنبار نشود روی داغشان. پسرعمو میگوید: مرز چزابه خادمی میکرد؛ امسال اربعینیها دعوتید موکبش!
مشاهده روایت »خبر رسید که پیکر پاسدار شهید "مرتضی میثمی" در همین صبح تاسوعا پیدا شده. خدا را شکر که مادر و پدرش از چشم انتظاری درآمدهاند...
مشاهده روایت »حاجی به حضرت زهرا(س) و روضهش خیلی علاقه داشت. بذارید قبل از اینکه آخرین سنگ لحد رو بذاریم، این روضه رو هم بخونیم...
مشاهده روایت »جمعیت خشم مقدس فروخوردهای داشت که با این اذکار فرونمینشست. مرگ بر اسراییل...
مشاهده روایت »در پیچ روزها و خم شبها که از پس هم میگذشتند برای دشمن کمین کرده بود و به اقتدار قامت بسته بود برای دفاع از فلسطین و آرمانش...
مشاهده روایت »تصویری را که دیدم هیچ وقت فراموش نمیکنم. خانوادهی ساده و داغدار شهید دور پیکر در پرچم پیچیده شدهی پسرشان حلقه زدهبودند تا با او وداع کنند...
مشاهده روایت »کوروش دوازده سالش بود. میخواست پلیس بشود. گفتم معنی اسمت را میدانی؟
مشاهده روایت »