
یک تکه از زاگرس
امشب فرودگاه امام خمینی شبیه یک تکه از زاگرس شده بود. بختیاریها از گوشه و کنار ایران خودشان را رسانده بودند.
مشاهده »
ممنون آقای دبیر
ایرانیت و لوطیگری میبارد ازشان. همین ایرانیت و لوطیگری هم میشود غیرت و میرود توی رگهاشان که با کتف از جا در رفته و لب و ابروی پاره شده، آنطور توی تشک بروند و اگر طلایشان شد نقره، روی سکو اشک بریزند و جلوی دوربین بگویند ما شرمنده مردم ایران هستیم!
مشاهده »
شخصیت ابوعبیده
واقعیت این بود سید هم شهید میشد اما سیدِ دیگری چفیهاش را برمیداشت، کیپ میبست، سوار موتورش میشد و پلاک خودش را در میآورد و شهادت هویت قبلی خودش را اعلام میکرد.
مشاهده »
ابوعبیده...
و همان گونه زیستهای که خطابه آخرت بود...و إنه لجهاد نصر أو استشهاد...
مشاهده »
گرمتر از فلافل آبادان
مردها یک طور سختی کار دارند در خط مقدم. زنها طوری دیگر در پشتیبانی. لای پیچیدن نان و مخلفات فلافل، هرکس پیشنهاد مختلفش را مطرح کرد.
مشاهده »
موقعیت شهید ورهزردی
کار در یکی از پادگانها به مشکل خورده و تصمیم به اعزام گروه ویژهای از تکاوران ارتش گرفته شده بود. اما اینبار منتظر نماند تا کسی صدایش کند. همین که اسم ماموریت را شنید، جلوتر از همه خودش سینه سپر کرد و داوطلب شد. نشان به آن نشان که حتی برای پوشیدن لباس نظامیاش به دفتر کارش برنگشت. همانجا لباس یکی از کارکنان وظیفه را امانت گرفت و عازم اتاق توجیه عملیات شد.
مشاهده »