پنجشنبه, 12 تیر,1404

آتش‌بس، در تراس کوچک خانه‌ی ما

تاریخ ارسال : چهار شنبه, 11 تیر,1404 نویسنده : فائزه آسایش تبریز
آتش‌بس، در تراس کوچک خانه‌ی ما

دو هفته‌ای می‌شد که طبق رسم هر سال، تراس خانه‌مان را آب و جارو کرده بودم. فرش‌های تمیزش را پهن کردم و گلدان‌هایی را که هر سال با شروع گرما از خانه به تراس کوچ می‌کنند، آوردم. گل‌های آویزان بنفش و سبز که مخصوص تراس بودند، آرام‌آرام جای خود را روی آویزهای نرده پیدا کردند و فضا را پر از عطر و رنگ کردند.

تراس، پناه کوچکی بود برای حدیث، دختر هشت ساله‌ام. جایی برای بازی، خیال‌بافی و ساختن جهانی که خودش فرمانروایش بود. با لگوهایش شهر می‌ساخت، با عروسک‌هایش جشن تولد می‌گرفت و گاهی هم من را دعوت می‌کرد به خانه کوچکش، جایی که با دست‌های کوچکش بشقابی پر از میوه‌های محبوبش را می‌چید و کنارم می‌نشست.


اما روزگار همیشه بر وفق مراد نمی‌چرخد. ۲۳ خرداد ۱۴۰۴، وقتی اسرائیل به ایران حمله کرد، انگار پرده‌ای سنگین روی دنیای رنگی و کودکانه‌اش افتاد. پدرش ماجرا را در قالب یک داستان واقعی برایش تعریف کرد. گفت که پلیس‌های آسمانمان از ما محافظت می‌کنند، اما ما هم باید مراقب باشیم؛ زیاد بیرون نمانیم. من هم برایش گفته بودم که شاید لاشه‌ی پهپادی از آسمان بیفتد و حادثه‌ای رقم بزند. او گوش کرد. آرام بود، اما بیش از آن‌چه نشان می‌داد، می‌فهمید.


امروز، سه تیر ۱۴۰۴ است. گفته‌اند آتش‌بس شده. فعلاً جنگ تمام است، گرچه اعتباری به قول اسرائیل نیست. با این حال، دلم خواست اندکی از بار این روزهای ترس و بلاتکلیفی را از روی شانه‌های کوچکش بردارم. کنار او روی مبل نشستم. داشت کارتون بچه رئیس را تماشا می‌کرد. دستم را روی شانه‌اش گذاشتم و آهسته گفتم: «حدیث! می‌دونی اسرائیل ترسیده و عقب‌نشینی کرده؟ یعنی فعلاً دیگه جنگ تموم شده.»

چیزی نگفت. اما آنچه بعدش اتفاق افتاد، غافلگیرم کرد. بی‌درنگ بلند شد، دست‌هایش را بالا برد، فریادی از سر شوق کشید و به سمت تراس دوید: «آخ جووون! دیگه می‌تونم برم تراس... سلااام آزادی!»

نفس عمیقی کشید. چنان عمیق که انگار همه‌ی آن ترس‌های تلنبار شده را یکجا بیرون داد. بعد بی‌معطلی سراغ گلدان‌ها رفت. به گل‌ها آب داد و با لبخند، عروسک‌هایش را آورد. نشست در همان گوشه‌ی قدیمی، همان‌جا که روزی خانه‌اش بود. دوباره زندگی‌اش را از همان‌جایی که رها شده بود، از نو آغاز کرد.


فائزه آسایش

سه‌شنبه | ۳ تیر ۱۴۰۴ | #آذربایجان_شرقی #تبریز

راوی تبزیز

ble.ir/ravitabriz


برچسب ها :