حدود سال ۷۰ بود با ماشین آمدیم مشهد. هر روز اطراف حرم پارک میکردیم و زیارت میرفتیم.
روز آخر که از حرم آمدیم دیدیم ماشین را دزد زده است. هرچی پول و وسیله با ارزش بود را برداشته بود.
رفتیم کلانتری و گزارش دادیم. موقع برگشت در فکر ناهار بودیم. کل پولمان فقط به قدر بنزین برگشت بود.
نمیدانستیم چهکار کنیم. به ماشین رسیدیم. تنها چارهامان این بود که گرسنه راه بیافتیم.
یکدفعه آقایی صدایمان زد. پرسید مسافرین؟
گفتیم: بله
دست در جیب کرد و به تعدادمان فیش غذای حرم بهمان داد.
جای همتان خالی قرمه سبزی مهمان سفره با سخاوت امام رضا علیه السلام بودیم.
محمدنعیم رستمی
شنبه | ۲۰ اردیبهشت ۱۴۰۴ | #کرمان