چهار شنبه, 11 تیر,1404

باشرف‌ها

تاریخ ارسال : شنبه, 24 خرداد,1404 نویسنده : شهناز گرجی اهواز
باشرف‌ها

یکی از دوستان دوران دانشگاه توی گروه دورهمی پیام می‌دهد بچه‌ها خوبید؟

بعد از کمی همکلاس‌های دوران کارشناسی‌ از بابل، بوشهر، رشت، شیراز و... سلام می‌کنند و پیام سلامتی خودشان را می‌فرستند.

من هم می‌نویسم:

اینجا خبری نیست، ما خوبیم.

کمی بعد در گروه و کانال‌های مختلف دنبال اخبار حملات دشمن هستم. 

جمله‌ای تلنگرم می‌زند:

اینجا مردم توی پارک نشستند و حرکت پهپادها را بالای سرشان نگاه می‌کنند:

- نوچ نوچ

- اونم یکی دیگه

مثل باجه تلفن‌های قدیمی دوزاریم می‌افتد.

سراغ مراکز نظامی و محل سکونت مسئولین تراز می‌روند، می‌خواهند از آب گل‌آلود ماهی بگیرند.

او می‌خواهد ملت را از مسئولین دلسوز و جان‌نثار جمهوری اسلامی دور کند! و کم‌کم به ملت ایران القا کند شما زنده‌اید آنان بمیرند چه باک!

علامت سوالی در ذهنم بزرگ و بزرگتر می‌شود.

می‌دانم مار افعی زهرش را باید به همه بچشاند و به کمتر از از نیل تا فرات راضی نیست. می‌دانم او خود را نژاد برتر صهیون می‌نامد یعنی همه زیر پایش باید له شوند.

می‌دانم چه نقشه‌ای دارد! اما امروز دانستن کافی نیست.

در این شرایط چه باید کرد؟ 

چگونه سر این مار افعی زخمی را باید کوبید؟

در ذهنم دنبال جوابم، شاهد از غیب می‌رسد:

 یکی از شبکه‌ها فیلمی گذاشته

«باشرف‌ها»

بله، این جواب است.

همه ما عضو این تیم بوده‌ایم. مواظب باشیم با مکر دشمن از تیم بیرون نرویم. 

 یک سرباز آماده، گوش به فرمان، 

در هر پست و مقامی،

هر لباسی،

هر شرایطی.

سرباز کوچک ایران‌جان

در یک صف، شانه به شانه‌‌ی بقیه، فرمانده سان می‌بیند و ما سلام نظامی می‌دهیم.


شهناز گرجی

شنبه | ۲۴ خرداد ۱۴۰۴ | #خوزستان #اهواز



دانلود فایل باشرف‌ها


برچسب ها :