سه شنبه, 02 اردیبهشت,1404

زخم

تاریخ ارسال : یکشنبه, 24 فروردین,1404 نویسنده : محمدنعیم رستمی کرمان
زخم

یک شب با بچه‌ها رفتیم فوتبال. همان اول بازی روی تکل ناخن شصت پایم شکست و زخم شد.

به قول معروف بازی زهرم شد. زخم کوچک بود ولی با هر برخوردی ضعف می‌کردم.

تازه این اول بود. با چه سختی سوار ماشین شدم و رفتم خانه. دردِ از ماشین پیاده شدن و رسیدن به درب خانه هم که بماند.

تا قبل این حادثه، به جز موقع گرفتن ناخن، اصلا نمی‌دانستم انگشت شصت پایم کجاست. کلاً تا یک هفته که زخم خوب شد درد و رنج همراهم بود.

این روزها وقتی کلیپ آن دخترک فلسطینی را می‌بینم که از زخم‌های پایش در آوارگی می‌گفت یاد زخم پایم افتادم.

تازه آن زخم کجا و زخم‌های متعدد پای یک کودک کجا! من امید داشتم زود می‌روم خانه و پانسمان می‌کنم اما آن کودک به کجا پناه ببرد. اصلا نمی‌دانم الان زنده است یا گلوله‌ یا ترکشی به زخم‌های دنیایش و غم‌های دلِ زخم خورده‌اش پایان داده است.

وقتی کودکان غزه را می‌بینم شرمنده می‌شوم که برایشان کاری نکردم. شده‌ام یک ناظر. نه حرفی می‌زنم و نه اعتراضی می‌کنم. در درگیری‌های روزانه و قیمت دلار و طلا گیر کردم.

شاید آن روز که علی اصغر(ع) شهید شد و رقیه(س) در بیابان‌ها پایش زخم برداشت، هم حرمله و سعد و بقیه داشتند حساب می‌کردند با طلاهای یزید چه می‌توانند بخرند یا نخرند؟ اما آن‌ها که سکوت کردند چه مفت دنیا و آخرشان را فروختند که تا روز قیامت بهشان لعنت می‌فرستیم.

اللَّهُمَّ الْعَنِ الْعِصَابَةَ الَّتِي (الَّذِينَ) جَاهَدَتِ الْحُسَيْنَ، وَ شَايَعَتْ وَ بَايَعَتْ وَ تَابَعَتْ (تَايَعَتْ) عَلَى قَتْلِهِ


محمدنعیم رستمی

جمعه | ۲۲ فروردین ۱۴۰۴ | #کرمان



دانلود فایل زخم


برچسب ها :