تیتر خبر خیلی صریح و واضح بود
"دستگیری اعضای داعش در تهران"
آنقدر ذهنم درگیر خواب بعدظهر بچه ها بود که خبر را سریع رد کردم، اما انگار زنگ هشداری در ذهنم به صدا آمد، دوباره به خبر برگشتم.
سخنگوی پلیس از دستگیری اعضای شبکه تروریستیِ داعش توسط واحد مبارزه با تروریسم فراجا خبر داد.
در این عملیات ۱۳ نفر از جمله رهبر گروه، تیمهای هدایت و پشتیبانی و عاملان انتحاری به همراه وسایل و تجهیزات از جمله جلیقه و کولهپشتیهای انتحاری دستگیر شدند.
بالشی زیر سر فاطمه یاس گذاشتم، باز با خودم حلاجی کردم، مگر چه خبر بوده که ۱۳ نفر داعشی قصد ایران جانم را کرده اند، فاطمه سما را روی پایم انداختم و تکان دادم، امروز و فردا را مرور کردم، یک آن یاد مراسم مرقد امام افتادم، یاد حضرت آقا، مهمانهای خارجی، خبرنگاران از سراسر دنیا، مردم انقلابی. لحظهای ترس وجودم را گرفت، و محو خبر شدم. فاطمه سما گریه کنان "مامان پیش پیشم کن"
دوباره جنباندمش تا به خواب رفت.
با خود فکر میکردم که سربازان گمنام کشورم چند روز بیخوابی کشیدهاند؟
چه مدت از خانه و خانوادهیشان دور بودند؟
چه خون دلها که نمیخورند؟
و ما غافل از حتی، قطرهای از دریای این زحمات.
مهمانان از ایران و دیگر کشورها، به حرم امام راحل آمدند؛
با آرامش دل به سخنان رهبر انقلاب گوش جان سپردند
و حالا در راه بازگشت به خانههایشاناند...
و در تمام این لحظات،
حتی آب از آب هم تکان نخورد و خون از دماغ کسی نیامد.
این است نعمت امنیت در ایران جان!
صدیقه خادمی
جمعه | ۱۶ خرداد ۱۴۰۴ | #مرکزی #اراک
رسام؛ روایتسرای استان مرکزی
bale.ir/rasam_markazi