وقتی در مراکز جامع سلامت، برای مادران و کودکان، مراقبتهای بهداشتی انجام میدادم، خیلی دقت میکردم که روند رشد کودکان تحت مراقبت را درست انجام دهم. به کالیبراسیون وزنه اهمیت میدادم. در تعداد پوشش لباس، حتی ملحفه یکبار مصرف هم که روی وزن، تاثیر آنچنانی نداشت، برایم مهم بود. همه اینها برای این بود که در روند مراقبت از رشد نوزدان و کودکان اختلالی ایجاد نشود.
بهمحض اینکه نوزاد و یا کودکی از نمودار جاده تندرستی منحرف میشد، نگرانیهایم چندین برابر میشد؛ که نکند در آموزش به مادر یا در انجام مراقبتها کوتاهی کرده باشم. به همین خاطر روی آموزشهای مراقبتی از نوزدان و کودکان تأکید بیشتری میکردم، تا مطمئن شوم که مادران کاملا متوجه چگونگی مراقبت از بچههایشان شدهاند.
دیشب، وقتی اخبار غزه را از شبکه خبر میدیدم، که «فادی نجار» نوزاد سه ماهه فلسطینی در اثر گرسنگی توسط رژیم صهیونیستی به شهادت رسید، یاد مراقبتهایی که در مراکز سلامت انجام میدادم، افتادم. خوب که به جسم بیجان فادی نجار نگاه کردم، پوست نازکی به دندههایش چسبیده بود. دست و پاها و عضلاتش، تحلیل رفته بود. فقط پوست و استخوان باقیمانده بود! برق آتشینی از جلوی چشمانم پرید. نفس در سینهام حبس شد. ای داد و بیداد؛ فادی نجار دیگر نیاز به وزنه اطفال و متر مراقبتی ندارد. نمودار رشدش از جادهی تندرستی سقوط کردهاست. فادی نجار با جسم نحیف و بیجانش به جهانيان نشان داد که من یک انسانم؛ نیاز به مراقبت دارم؛ نیاز به سرپناه دارم؛ نیاز به آب و غذا دارم. ولی غاصبان کشورم، آنها را از من دريغ کردهاند، تا دچار مرگ تدریجی شوم. ای حامیان حقوق بشر، من هم بشرم؛ ای اعراب، من هم عربم، ای انسانها من هم انسانم. حق حیات دارم. به فریادمان برسید. هزاران کودک فلطسینی مثل من در تله گرسنگی اسرائیل گیر افتادهاند. صدای نالههایشان را نمیشنوید؟ آیا رحم و مروت در جهان مرده است؟
و من همچنان با چشمی اشکبار به فکر نوزادان و کودکان غزهای هستم که از جاده تندرستی سقوط کردهاند و دیگر نیاز به وزنه اطفال و متر مراقبتی ندارند!
عصمت نیکسرشت
دوشنبه | ۳۰ تیر ۱۴۰۴ | #لرستان #خرمآباد
راویماه
ble.ir/ravimah