عنوانش خیلی زرد است. لینکش را باز نمیکنم. اگر اسم سیمین و جلال آمده بود یک چیزی. ولی این عکس یک قاب اروتیک است از محمدرضا و فرح که زیرش نوشته چیزهایی که از رابطه عاشقانه فرح دیبا و شاه نمیدانید! چیزهای عاشقانه! جوری گفته که انگار چیزی بین آن دو اتفاق افتاده که نوع بشر هرگز بهچشم ندیده. انگار نه انگار که تا این جای مسیر بر اساس حکمت الهی در حفظ نوع موجودات، آدم با گربهها و زرافهها و کلاغها شرایط مشترک دارد. مسئله پیشاتولیدِ مثل.
کیبهکی است؟ عشق خودش قربانی روایتهای اول است. روایتی که روکش اتوکشیدهای بر ابتذال تنانه انداخته و اسمش را گذاشته عشق. بازش نمیکنم چون به گواه خود پهلویها و هم تاریخ، نه شاه و نه فرح آنقدرها سر به راه نبودند که دل در گرو عشق پاک بگذارند.
این یک نمونه از روایت اول است که روزانه در رسانهها با هدف تغییر سبک زندگی تولید میشود، تا چشم و چار مخاطب را پر کرده و ذائقه او را بازیچه همین محدودیتها کند.
روایتهایی که نهاول بودنش پیداست نه روزانه تولید شدنش در بیخبری ما و نه پدری که از هویت مخاطب میسوزاند. روایتهای اول خصوصاً روایتهای دروغ بهلحاظ روانی نقش پایداری بر رسوبگذاری در حافظه مخاطب دارد به نحوی که روایتهای معارض بعدی را با همه حق بودن بیاثر کند. روایت اول، این سرباز خاموش مأمور است در بستر غفلت تودهها از وقایع تاریخی، رویدادها و چهرههای نامربوطِ قابل بهرهبرداری را رنگ کند و جای قناری به مخاطب بیندازند و مخاطب به لحاظ روانی غالباً در مقابل روایت اول تسلیم است و در مقابل تبیین جریان حق مقاومت میکند.
روایت اول میتواند از نادر جهانبانی ژنرال کمونیسم نیم بند و ناکامی که چندان مورد اقبالِ پهلوی پسر نبود و هیچ توفیقی در راه وطن پرستی نداشت اسطوره بسازد و با مقایسه چشمهای رنگی و موهای بلوند او با تصاویر ساده و بیآلایش قاسم سلیمانیِ جانبازِ دائما در نبرد بنویسد «از کجا به کجا رسیدیم!» و این حس خودتحقیری را با منقاش باریکِ فریب در هزارتوی ناخودآگاه ذهن مخاطب بچپاند که «افتادم از بهشت به این ارتفاع پست». تا جایی که حقیقت در چشم مخاطب رسانه رنگ ببازد.
جبهه حق به دلایل متعددی از جمله غفلت و نداشتن نگاه حرفهای به رسانه، معمولاً در نقل روایت اول ناکام است از همین جهت در حرکتی دیر هنگام در مقابل تولید روایتهای مخالفِ مهاجم دست به تولید روایتهای دوم و سوم میزند و این همه تلاش او در بهرهبرداری از رسانه است. حال آن که میتواند به جای موضع دفاعی با پیشبینی به هنگام رویدادهای پیشِ رو حالت تهاجمی گرفته و بهعلاوه با استفاده از بستر موجود و تولید روایت مستمر روزانه و دست اولِ صادقانه متناسب با سبک زیست ایرانی و اسلامی، هژمونی روایتهای کاذب را تحتالشعاع قرار دهد و در احیای هویت حقیقی و انسانی در ناخودآگاه ذهن مخاطب توفیق داشته باشد.
طیبه فرید
ble.ir/tayebefarid
سهشنبه | ۱۹ فروردین ۱۴۰۴ | #فارس #شیراز