شنبه, 20 اردیبهشت,1404

غمگین ترین تشییع کننده

تاریخ ارسال : چهار شنبه, 08 اسفند,1403 نویسنده : مهربان‌زهرا هوشیاری تهران
غمگین ترین تشییع کننده

امروز مردم چشم از تابوت بر نمی‌داشتند و من از ابوعلی

ابوعلی، ابوعلی، مردی که سال‌ها با سَری تراشیده مسئول سر تیم حفاظت از جان سید بود و امروز مسئولیت حفاظت از پیکر بی‌جانش را داشت.

دیده بودمش، چندباری که توفیق شد سیدحسن را از نزدیک ببینم ابوعلی هم در همان حوالی بود. گاهی با غرغر زیر لب می‌گفتم: "این چرا همیشه هست؟ چرا نمی‌رود؟" و هربار یکی بود که با آرنجش بر تنم بکوبد و بگوید: "چه می‌گویی؟ او جانش به جان سید بسته است."


ابوعلی! غم نبودن و ندیدن سید حسن بر ما ۲۱ هفته و سه روز و بر تو ۲۱ سال گذشت. این را گَردِ سپیدِ تازه نشسته بر محاسنت می‌گفت.


هنوز هم مثل همان قبل مراقبش بودی، با چشمی پر از حسرت، مدام و پشت هم نگاهش می‌کردی، بغضت را فرو می‌خوردی تا دشمن اشک فراقت را نبیند. دستت را از روی تابوت برنمی‌داشتی مگر برای گرفتن و تبرک کردن چفیه یا دادن شاخه گلی از کنار تابوت به مردم


ابوعلی تو امروز غمگین‌ترین تشییع کننده سیدَت بودی.

دعایت مستجاب، آرزویت برآورده، عاقبتت ختم به شهادت ای یار همیشگی


ز من مخواه صبوری کنم به پای فراق

که صبر پای فراق تو کار ایوب است


مهربان زهرا هوشیاری

ble.ir/dayere_minayi

یک‌شنبه | ۵ اسفند ۱۴۰۳ | #تهران


برچسب ها :