بالاخره رسیدیم به آن پرچمی که اول سفر همراه خودمان آورده بودیم.
پرچم چهل متری در چهار متری؛ به قول متین خودش یک عمود است. (فاصله هر عمود در مسیر مشایه، تقریبا ۵۰ متر است)
هرچه باز میکردیم، باز دوباره کش میآمد و باز میشد. گویی تمام آدامسهای فرگوسن در طول عمرش را به هم وصل کرده باشی.
واکنشها جالب بود:
یک جوان عراقی آمد و گوشی را داد به دوستش و خودش پشت به پرچم کرد و یک دستش را منحنی کرد و تکان داد، همان علامت موشکهای ایرانی؛
دوتا خانم عراقی آمدند و پرچم را بوسیدند و خودشان را متبرک کردند؛ یک خانم عراقی هم از کنار ما رد شد و گفت: الله یحفظ آیتالله خامنهای.
خیلی از جوانان عراقی شروع کردند به شعار دادن و عدهای آمدند زیر پرچم را گرفتند و چند قدمی با ما همراه شدند.
فلسطین خشم فروخفتهای است که نیاز به یک بهانه دارد تا همه فریاد بزنند:
«الموت الاسرائیل الموت الامریکا»
امیرعباس شاهسواری
eitaa.com/neveshtanijat
جمعه | ۲۴ مرداد ۱۴۰۴ | #عراق #کربلا