شنبه, 01 شهریور,1404

ورای تشییع فرشچیان

تاریخ ارسال : چهار شنبه, 29 مرداد,1404 نویسنده : مهری‌السادات معرک‌نژاد اصفهان
ورای تشییع فرشچیان

هوالمحمود


آمده بود سر کلاس و گفته بود: «رنگ یعنی نور. یعنی موقع نقاشی طوری رنگ‌ها را کنار هم بگذاری که بشود نور. اصلا رنگ‌ها باید طوری ترکیب شوند که یک معنای واحد را القا کنند، مثل خود جهان هستی که به سمت توحید می‌رود. هنر ما باید مظهر توحید باشد.»


باورم نمی‌شد کسی که در زمان زنده بودنش چنین حرفی می‌زند، با رفتنش هم این حرف را نمایش دهد. از آن لحظه ورود تابوت به هنرستان هنرهای زیبا، تک تک کاشی‌های فیروزه‌ای و کارشدۀ حیاط، شروع کردند به خیرمقدم استاد.

 

بعد حسام‌الدین سراج شروع کرد به استفاده از هنر خواندن و در قسمتی از آوازش گفت:

خوردیم ز یک شراب در مجلس عمر               دوری دوسه پیشتر زما مست شدند

همانجا که خیام خبر از وحدت نوع بشر می‌دهد اما برخی زودتر به توحید می‌رسند.


دکتر آذر هم که هنر شاعری‌اش را رو کرد، از توحیدی بودن او گفت: 

کو حریفی که زند لاف به همپایی او

جمله فرد است و فرید است و فرا فرشچیان

تا اینکه آقای ملائکه، خادم و مداح خاص دربار حضرت سلطان آمد و برایش شعر امام رضایی خواند. بعد همه شروع کردند به خواندن نماز میت. همانجا بود که چشمم افتاد به آن تابلوی نقاشی توی خیابان، همان که اسمش را گذاشته بودند نیایش. دیدم در نقاشی‌های خودش هم علاوه بر رنگ، نقش نیز به سمت توحید است.


تا اینکه پا گذاشتیم توی مقبره صائب، سردمدار شعرهای توحیدی.

یکی یکی آدم‌ها با هزار نقش و رنگ و عقیده و مسلک آمدند دور تا دور قبر. همه آمدند و سر مزار هنرمند نامی یکصدا شدند به یاحسین.


اینجا دیگر مطمئن شدم مسلک فرشچیان توحید بوده. هم هنر هنرمندان و هم مرام مردمان را یکی کرد و محمود به آغوش حامد پیوست.


مهری‌السادات معرک‌نژاد

سه‌شنبه | ۲۸ مرداد ۱۴۰۴ | #اصفهان

مکتب روایت

ble.ir/maktab_revayat


برچسب ها :