چهار شنبه, 18 تیر,1404

پناهگاه

تاریخ ارسال : سه شنبه, 17 تیر,1404 نویسنده : زینب جلوانی اصفهان
پناهگاه

از جنگ دهه‌ی شصت، تصویرهای مبهمی دارم. به قاعده یک دختر ۴، ۵ ساله. یادم می‌آید زیرزمین خانه‌مان پناهگاه‌مان بود. دوتا تخت خواب چوبی جهیزیه مامان را برده بودند توی زیرزمین و روی بشکه‌های بزرگ نفت تلویزیون پارس دکمه‌ای‌مان را گذاشته بودند. مامان می‌گفت صدای آژیر خطر که می‌آمد محمد را بغل می‌کردم و تو و مرضی هم می‌دویدید دنبالم سمت زیرزمین. وقت‌هایی هم که عمو محسن خانه نبود زن عمو شهلا که خانه‌اش نزدیک‌مان بود و خیلی از سروصداها می‌ترسید با بچه‌هایش می‌آمد خانه‌ی ما.


حالا بعد از بیشتر از ۳۰ سال دوباره جنگ شده است. خیلی چیزها فرق کرده. سروصدای جنگنده‌ها و موشک‌ها و پدافندها کم و زیاد دارد اما توی اغلب شهرها هست. خودش نباشد خبرش هست.

زیرزمین‌های خانه‌ها اما دیگر پناهگاه نیستند. آن‌هایی که توی شهرها مانده‌اند. مانده‌اند؛ آن‌هایی هم که دلّ ترسیدن نداشتند رفته‌اند جایی امن. 


مدل پناهگاه‌ها فرق کرده. آدم‌ها به اندازه همین دو هفته فرق کرده‌اند. نگاه‌هایشان به دشمن و خودی عوض شده. دشمن و دشمنی‌اش عیان شده. سلبریتی‌ای که دیروز کارش سیاه‌نمایی از وطن بود حالا آمده وسط مردم.

همدلی‌ها بیشتر شده، مردم شده‌اند پناهگاه همدیگر.


خود من وقتی دلم آشوب می‌شود می‌روم توی گروه‌های مجازی‌ام. از دوست‌های تهرانی خبر می‌گیرم. سعیده از زندگی جاری زیر صدای پدافند و موشک می‌گوید. اکرمِ استرالیانشین از رفتنشان به چندتا ایالت دورتر و حرف زدن با مردم آنجا و توجیه مردم استرالیا نسبت به جنگ ایران و گرداندن پرچم ایران می‌گوید. همدیگر را آرام می‌کنیم. شوخی می‌کنیم. حتی دعوا می‌کنیم. اما پناهگاه هم شده‌ایم. پناه نگرانی‌های همدیگر.


برای ایران دل می‌سوزانیم، برای رهبرش، برای سربازهایش...


امیدواری می‌دهیم به مریمی که باردار شده و جز ما به هیچ‌کس نگفته است. پناه مینا می‌شویم که همسرش پاسدار است. و چند شب است خانه نیامده و مینا و بچه‌هایش با صدای هر پدافند موشکی دلشان هزار راه می‌رود. به فائزه که پدر و مادرش هنوز از مکه نیامده‌اند و دل نگران است امید وعده سوغاتی می‌دهیم.


توی این پناهگاه مجازی، روزها دسته جمعی حدیث کساء می‌خوانیم و دعا می‌کنیم برای ختم به خیر شدن و پیروزی نهایی کشورمان.


حالا هم از توی همین پناهگاه چشم دوخته‌‌ایم به دهان رهبرمان، اعتماد داریم به او؛ می‌دانیم چه سکوت کند و چه بگوید، پشتش تدبیر دارد.


این را دیگر همه فهمیده‌اند.


این جنگ پناهگاه.ها را عوض کرده، مردم‌مان را عوض کرده، وحدتمان را بیشتر کرده، ایمان‌مان را قوی‌تر کرده


و همه می‌دانیم که

"پیروز این میدان ما هستیم."


زینب جلوانی

سه‌شنبه | ۳ تیر ۱۴۰۴ | #اصفهان


برچسب ها :