خانم قوامی از فعالان فرهنگی شهر شیروان نزدیک شد، با لبخند بسته رو باز کرد، گفت: این سرویس طلا با چند واسطه به ما رسیده تا نام و نشانی از اهدا کنندهاش نداشته باشیم. ارزش این هدیه معادل ۳۰۰میلیون تومنه، تنها برای ما یه دست نوشته باقی گذاشتهاند که براتون میخونم...
«سرویس طلای خودم رو به نیابت از شهدای گمنام بدون نامی از خودم تقدیم جبهه مقاومت میکنم هرچند که در برابر جان زنان، مردان و کودکان فلسطینی و لبنانی که سپر بلای کل جهان مخصوصا ایرانیها شدهاند بسیار ناچیز است اما چند امید دارم
- تیری باشد بر قلبهای سنگ صهیونیستها
- به فرمان رهبرم لبیک گفته باشم
- شرمنده شهدای حافظ اسلام از آغاز تا الان نباشم
- اسبابی باشد برای عاقبت بخیری
والسلام علیکم و رحمه الله»
به یاد روایت شهید آوینی افتادم، چقدر زیبا توصیف میکرد احوال گمنامان سرنوشتساز دنیا را...
«تقدیر حقیقی جهان در کف مردانی است که پروای نام ندارند، آنان از گمنامی خویش کهفی ساختهاند و در آن پناه گرفتهاند.»
سارا رحیمی
جمعه | ۴ آبان ۱۴۰۳ | استان خراسان شمالی - شهر شیروان
راوی راه؛ روایت خراسان شمالی
eitaa.com/raviraah