شنبه, 20 اردیبهشت,1404

یادبود

تاریخ ارسال : چهار شنبه, 10 اردیبهشت,1404 نویسنده : مریم خوشبخت بندرعباس
یادبود

بعد از آن ترافیک سنگین، رسیدم به پارک غدیر؛ محل قرار دل‌های همدل برای یادبود جان باختگان حادثه‌ی انفجار اسکله‌ی شهید رجایی. باد می‌وزید و پرچم بزرگ ایران تکان تکان می‌خورد. چشمم به چند موکب خورد. دانشگاه علوم پزشکی استان، سازمان هلال احمر، کانون پرورش فکری کودکان و کانون خدمت رضوی استان آن موکب‌ها را برپا کرده بودند. یک موکب مردمی هم برای خوزستانی‌های مقیم هرمزگان بود. بیشتر از همه توجهم به خانم‌های مشکی پوشی جلب شد که مشغول پخت نان محلی بودند. مردی با لهجه‌‌ی عربی به موکب نزدیک شد و گفت: «خاله می‌شه مهیاوه بزنی‌... دستت درد نکنه.»

به زحمت چشم برداشتم از صفای آن غرفه و دو قدم رفتم جلو. فهمیدم آن مرد عرب از اهالی غرفه‌ی پر جنب و جوش خوزستانی‌هاست. دیر رسیدم و بساط‌شان را جمع می‌کردند. سخت می‌شد از لای جمعیت گذشت. کمی آن طر‌ف‌تر قدم‌هایم کند شد از دیدن درخت سفید زیبا که با برگ‌هایی به سبزی دل مردم با صفای بندر ساخته بودند. برگ‌ها مزین شده بود به درد و دل بچه‌های پاک و معصوم. هر چه از دل می‌جوشید، قلم می‌نوشت و برگ می‌شد به درخت زندگی. قلبم به تپش افتاد از این زیبایی. خط‌های خرچنگ قورباغه‌ای که حرف دل می‌زد‌ و پدر و مادر‌هایی با لبخندهای تلخ.


مریم خوشبخت

شامگاه دوشنبه | ۸ اردیبهشت ۱۴۰۴ | #هرمزگان #بندرعباس بوستان غدیر، یادبود جان باختگان انفجار اسکله‌ی شهید رجایی

برچسب ها :