یکشنبه, 22 تیر,1404

آژیر خطر

تاریخ ارسال : شنبه, 21 تیر,1404 نویسنده : علی کیقبادی اصفهان
آژیر خطر

دهه شصت، صدام وقتی موازنه جنگ در جبهه را علیه خودش دید، بمباران شهرها و مناطق مسکونی را شروع کرد.

هر بار صدای آژیر بلند می‌شد و گوینده رادیو اعلام می‌کرد: "این اعلام وضعیت خطر یا وضعیت قرمز است. لطفا به پناهگاه بروید."


آن موقع مدارس تعطیل شده بود و توی خانه بودم. هربار آژیر خطر که شنیده می‌شد، با همسرم دست محمد، حسن و حسین و فاطمه را می‌گرفتیم و دور اتاق حلقه می‌زدیم. هنوز از پناهگاه و فضای امن خبری نبود.

دست‌های کوچک بچه‌ها را می‌گرفتیم سمت آسمان. محمد سه ساله بود و حسین شش ساله. فاطمه سوم دبستان بود و حسن کلاس پنجم. با بچه‌ها دعا می‌خواندیم. به درگاه الهی استغاثه می‌کردیم و می‌گفتیم: "خدایا، موشک به خانه ما بخورد ولی به پالایشگاه و نیروگاه و سدزاینده‌رود نخورد."


حالا بچه‌ها بزرگ شده‌اند. خودشان صاحب فرزند شده‌اند.

با آنها هم می‌نشینیم دور هم، دعای توسل می‌خوانیم و می‌گوییم: "خدایا، ما را فدای ایران و مردم ایران و رهبر ایران کن."

دلمان قرص و محکم است که: "ولاتهنوا ولاتحزنوا و انتم الاعلون ان کنتم مومنین"


علی کیقبادی

شنبه | ۳۱ خرداد ۱۴۰۴ | #اصفهان

رستا؛ روایت‌سرای تاریخ شفاهی اصفهان

ble.ir/rastaa_isfahan

 

برچسب ها :