معلم ادبیات خوش ذوقی داشتیم که الان حتی اسماش هم یادم نیست.
اما یادم هست در مورد آیات قرآن در باب خلقت انسان ماجرایی را تعریف میکرد که نمیدانم چقدر پای آن ماجرا در متون دینی بود، اما میدانم که از حقیقتی پردهبرداری میکرد.
او میگفت: «وقتی فرشتگان به خدا گفتند چرا میخواهی کسی (انسان) را خلق کنی که در زمین فساد کند؟ خدا به آنها سیدالشهدا و اصحابش در روز عاشورا را در حالی که راضی بودند را نشان داد و گفت من چیزی میدانم که شما نمیدانید...»
گویی که ارزش و مقام آن لحظه انسان به کل آفرینش میارزد، گویی حسین همه خواست خدا از خلقت بشر بوده است که بودنش میارزد به اینکه دنیا و آدمهاش با آن همه نافرمانی باشند تا در مقابلاش ارزش حسین (ع) پدیدار شود..
معلم ادبیات ما که امروز اسماش را یادم نیست چیزی در دل من کاشت که هنوز یادم هست. اینکه ارزش برخی انسانها از ارزش همه آفرینش بالاتر هست...
این روزها که خبر شهادت اسطورههایی چون سیدحسن و یحیی سنوار را که از جنس همان انسانها هستند میشونم دائما به خودم و صحبتهای معلم ادبیات زمان دبیرستانم فکر میکنم...
غصهام از رفتن چنین انسانهایی که به اندازه بشریت ارزش دارند چند برابر میشود، اما با خودم میگویم آنها از سپاه حسین(ع) هستند، که آنطور شهید شد...
آری به قول یحییِ عزیز مقاومت بگذار کربلای دیگری رخ دهد...
سید حامد ترابی
ble.ir/khack
جمعه | ۲۷ مهر ۱۴۰۳ | ساعت ۰۳:۰۴ | #فارس #شیراز