تاریخ کاشان، هفت هزار سال را پر کرده.
قدم زدن در هفتمین نمایشگاه ملی فردخت، باز هم یاد خیلیها آورد کاشان، شهر جهانی نساجی سنتی است.
مسئول نمایشگاه گفت امسال آثار زیادی در داوری پذیرفته شده و به نمایشگاه فردخت راه پیدا کرده.
با هر سبک و سلیقهای مانتو و پوشینه دیدم. چه سنتی چه مدرن.
چرخی زدم بین مانتوها. مگر تمام میشدند کارها؟ گُله به گُله، تو طبقه همکف ساختمان نیایش، بالاپوش خوشگل و هنرمندانه چشمم را گرفت. هر کدام حرفی برای گفتن داشتند. دقیقتر دیدم، بعضیهاشان انگار حرف میزدند.
یکی از مانتوهای بلند و جلو بسته روی بالاتنه، جلیقه مخمل قرمز جگری داشت. درست شبیه جلیقه زنهای قدیم که بدنشان را محفوظ میکرد. همانهایی که اصالت و نجابت ازش میریخت. دور تا دور جلیقه با سرمه طلایی و زنجیره، دوخت خورده بود و در حاشیه، ترنجها واگیره داشت. آرام دست کشیدم روی دوختها، مطمئن شدم کار دست است. همان لحظه انگار دستی از توی آستین مانتو بیرون آمد و باهام دست به یقه شد. در همان حالت ماندم. چشمم خورد طرف نیمه چپ مانتو و بهم گفت «تا، بنده نباشی؛» نیمه راست مانتو تکمیلش کرد: «تابنده نباشی.»
تو دلم گفتم: «وا! مگه لباسها هم حرف میزنن؟»
به خودم آمدم. این جمله با نخ آبی، در کادری از نخهای سبز و نارنجی قاببندی و روی جلیقه قرمز دوخته شده بود. چه تلنگری! آن هم روی یک مانتو.
غرق بودم تو دنیایی از نقش و طرح ایرانی. هر کدام، از آن یکی قشنگتر. به طوری که نمیتوانستم ازشان چشم بردارم. حسابش را بکن برای دیدن هر مانتو ده دقیقهام وقت بگذارم کمِ کمش برای ۱۸۰۰تا کار آن هم توی سه ساعت، وقت کم میآورم.
بین همین حساب کتابهای سرانگشتی، میخ شدم روی طرح سه تا مانتو با هماهنگی در رنگ و طرح کنار هم. نرفتم به طرف فقط تکهای پارچه، رفتم به قلب فلسطین. همان جایی که یک سال و چهار ماهه طوفان به پا کرده. اول شناسنامه اثر را خواندم. اسم اثر؛ مانتو مقاومت.
این کار مشترک چند نفر از هنرمندهای اهل قم بود.
یکی از مانتوها یقه بلند قرمز خورده بود که با نوک پرنده تیزی ملایمی بهش داده بود. دکمه مشکی و برجسته هم به جای چشم پرنده. مغزی دوزی یقه، رنگ مغز پستهای بود. هر طرف مانتو را میدیدی نشانی از فلسطین را عَلَم داشت. شاخههای زیتون زخمی روی در جیبها. پرندهای در حال پرواز، در کارور پشت مانتو شبیه چفیه فلسطینی دوخته شده بود.
تکه دوزی قرمز و مشکی در خط کمر آن یکی مانتو، پرچم فلسطین را در گوشه نمایشگاه فردخت برد بالای بالا.
یقین کردم لباس چقدر به آدم هویت میدهد. چه آن مانتو جلیقه قرمز، چه این مانتوهای مقاومت.
فقط کافی است سلیقهها تحریک شود تا صنعت در خدمت سنت، اصل جنس را تولید کند.
و حالا در روزهای آخر، به نظر کارشناسهای فرهنگی نمایشگاه در چند قدمی بینالمللی شدن قرار دارد. هنرمندهای مانتو مقاومت این سه مانتو را با بالاترین قیمت مادی و معنوی به مزایده گذاشتند به نفع جبهه مقاومت.
مانتو مقاومت رتبه سوم بخش مد مقاومت را در بخش داوری جشنواره فردخت کسب کرد.
ملیحه خانی
پنجشنبه | ۲۵ بهمن ۱۴۰۳ | #اصفهان #کاشان