یکشنبه, 25 خرداد,1404

انگار عروسی هم برای ما لرها نشانه شده...

تاریخ ارسال : جمعه, 23 خرداد,1404 نویسنده : امین ماکیانی خرم‌آباد
انگار عروسی هم برای ما لرها نشانه شده...

پیراهن مشکی را که پوشیدم از خانه زدم بیرون. 

آنطرف صف پمپ بنزین شلوغ بود و این طرف راننده کمی جلوتر ایستاد و برایم بوق زد. 

پیرمردی بود حدودا ۶۰ و چند ساله. 

هم‌مسیر بودیم. سوار شدم. تسلیت گفت. تسلیت گفتم. 

عصبانی بود و ناراحت. عصبانی از حرام‌زادگی دشمن و ناراحتِ از دست دادن فرماندهان. مثل خودم.

گفت شنبه عروسی برادرزاده‌اش بوده. هفتصد نفری هم دعوت گرفته‌ و کارت پخش کرده‌اند. اما حالا لغو کرده‌اند مراسم را. تصمیم‌شان بر این شده عروس و داماد را ساده بفرستند سر خانه و زندگی‌شان. 

انگار عروسی هم برای ما لرها نشانه شده. آن از شب وعده صادق که تصویر موشک‌ها ثبت شد از یک مراسم عروسی و این از مراسمی که برگزار نشد و ساده از آن گذشتند. 

ساده گذشتند؛ اما ما ساده نمی‌گذریم از این جنایت. 

داغ سنگین است. شاید خم شویم، اما افتادن و شکستن رسم ما نیست. 

رسم ما ایستادگی است. مویه‌هامان بماند برای بعد. فعلا بغض‌مان را می‌خوریم و تبدیلش می‌کنیم به خشم. با مشت به قلب‌هامان می‌کوبیم و الا به ذکر الله می‌خوانیم. 

یا اهل الدنیا ما شیعیان حیدریم. داغ ۱۱ گل سرخ و یک لاله پرپر به دل‌هامان است. لحظه شکوه ما غدیر و لحظه جنون‌مان، روز عاشوراست. قسم به آن بازویی که درب خیبرتان را کند و قسم بر آن سر بریده که بر نی قرآن می‌خواند. قسم به لحظه شکوه و لحظه جنون‌، رهایتان نمی‌کنیم.


امین ماکیانی

جمعه | ۲۳ خرداد ۱۴۰۴ | #لرستان #خرم‌آباد


برچسب ها :