یکشنبه, 21 اردیبهشت,1404

اولین روزهٔ من

تاریخ ارسال : چهار شنبه, 22 اسفند,1403 نویسنده : رقیه سالاری کلاله
اولین روزهٔ من

راستش رو بخواهید، هنوز هم نمی‌دانم چرا روزه گرفتم! یعنی می‌دانم، ولی یک جورهایی هم نمی‌دانم! می‌گویند ثواب دارد، آدم را به خدا نزدیک‌تر می‌کند، حس بزرگ شدن می‌آید سراغش… ولی آن لحظه فقط مامان با یک لبخند خاص نگاهم کرد و گفت: "هلیا، امسال روزه می‌گیری دیگه؟"

جا خوردم. یعنی باید سحر بیدار شوم؟ تا شب چیزی نخورم؟ اگر تشنه‌ام شد چی؟ ضعف کردم چی؟ اما چیزی نگفتم. فقط سر تکان دادم.

سحر که شد، مامان آرام صدام کرد: "هلیا جان، پاشو عزیزم، وقت سحره."

چشم‌هایم هنوز بسته بود، موهایم ژولیده، ولی نشستم سر سفره. لقمهٔ اول که رفت توی دهنم، کم‌کم بیدار شدم. یک حس جدید داشتم… انگار وارد دنیایی تازه شدم.


اول صبح، حس خوبی داشتم. انگار خدا دارد نگاهم می‌کند. ولی ظهر که شد، دیگر شکمم حسابی خالی بود. صدای قل‌قل شکمم را خودم شنیدم! چند بار رفتم توی آشپزخانه، در یخچال را باز کردم، بعد بستم. یک بوی خوش از قابلمه بلند شده بود… باید تا اذان صبر می‌کردم.


"دخترم، گرسنه شدی؟"

با اینکه ضعف داشتم، صاف نشستم و گفتم: "نه مامان، دارم تحمل می‌کنم!"


اما از همهٔ این‌ها قشنگ‌تر، جشن روزه‌اولی‌ها بود!

مسجد پر از بادکنک‌های صورتی و زرد بود. دخترهای هم‌سن خودم، همه با روسری‌های خوشگل نشسته بودند. حس عجیبی داشتم. انگار همهٔ ما یک قدم بزرگ برداشتیم.

مجری مهربان گفت: "روزه یعنی صبر. یعنی یه کار سخت، ولی قشنگ!"

بعد، هدیه‌ها را دادند. توی بسته چی بود؟ یک گل‌سر خوشگل، یک کارت کوچیک که رویش نوشته بود: "برای خدا که بگیری، سخت نیست!" و بعد، یک عالمه خوراکی! شکلات، پفیلا، و نخودچی‌های شیرین که مامان گفت: «با چای می‌چسبه.»

اما بهترین بخش کجا بود؟ افطار!

وقتی اولین جرعهٔ آب از گلویم پایین رفت، فهمیدم این لحظه، ارزش صبر کردن را داشت. کنار دوست‌هایم نشسته بودم، نان و پنیر، سبزی، بامیهٔ شیرین… اما مزهٔ همه‌شان یک چیز دیگر بود.


آن لحظه، به خودم گفتم: "هلیا، تو واقعاً بزرگ شدی!"

روزه گرفتن سخت بود، ولی یک سختی که انگار آدم را قوی‌تر می‌کند. و حالا که فکرش را می‌کنم… انگار دوست دارم هر روز امتحانش کنم!


خاطرهٔ هلیا راستگو

به روایت رقیه سالاری

یک‌شنبه | ۱۹ اسفند ۱۴۰۳ | #گلستان #کلاله

نهضت روایت گلستان

eitaa.com/revait_golestan


برچسب ها :