چهار شنبه, 11 تیر,1404

ایران حرم است

تاریخ ارسال : چهار شنبه, 28 خرداد,1404 نویسنده : زهرا نجفی‌یزدی یزد
ایران حرم است

خاطره‌ای از سید حسن نصرالله خواندم از زبان یکی از نزدیکان سید. گفته بود: «آخرین بار جلسه‌ای با سید داشتیم. یکی از فرماندهان نظامی از انجام نشدن وعده صادق دو و نگرفتن انتقام اسماعیل هنیه توسط ایران به سید اعتراض کرد. ایشان جوابش را دادند. باز سوال کرد. چند بار سوال و جواب شد، تا اینکه سید گفت: «ببین من و تمام شما که اینجا نشستیم، شهید بشویم ولی یک تیر سمت ایران پرتاب نشود. جمهوری اسلامی حرم است و باید محترم بماند. نباید حتی یک آجر از آن کم شود.»»

چند بار جمله را خواندم و به عمقش فکر کردم. حرم را برای یک شخص محترم می‌سازند. کسی که آنقدر جایگاه والایی دارد که باید مقام و منزلتش حفظ شود. وقتی جایی حرم شد. قدم به قدمش، گوشه گوشه‌اش مقدس می‌شود. حرمت پیدا می‌کند. ارزشمند می‌شود. خادم و حافظ و نگهبان دارد. وقتی این سرزمین حرم است، یعنی تمام ساکنانش شأن و مقام بالایی دارند. یعنی هر گوشه از این خاک تقدس دارد. خانه‌مان، اتاق‌مان، مدرسه، محله، دانشگاه، حوزه علمیه، مغازه، کوچه و بازار و... باید حفظ و حراست شود. طاهر بماند و آلوده نشود. یعنی خادمانی در خارج از مرزها و داخل این حرم دور تا دور ما سد دفاعی بستند. جان و آبرو و دانش و زندگی‌شان را کف دست گرفتند تا آسیبی به ما نرسد. حرم‌ها خادم افتخاری دارند. این‌جا هم هرکس با هر شکل و ظاهر و شغل و سنی بخواهد می‌تواند خادم افتخاری باشد.

مادری که حریم خانه و زندگیش را حفظ کند. کاسبی که محدوده فعالیتش، طاهر نگه‌داشتن مغازه و بازار باشد. دختری که حافظ پاکی و حیای این حرم باشد. یکی کارگر افتخاری شود، یکی پزشک، یکی معلم، یکی هنرمند، یکی دانشمند و...

مهم بقای حرم و حفظ حرمت و هویت آن است.


زهرا نجفی

چهارشنبه | ۲۸ خرداد ۱۴۰۴ | #یزد

روایت دارالعباده؛ روایت مردم یزد

ble.ir/revayatyazd


برچسب ها :