چهار شنبه, 11 تیر,1404

برای فروش، کفش بچه، پوشیده نشده

تاریخ ارسال : چهار شنبه, 04 تیر,1404 نویسنده : مرضیه نفری قم
برای فروش، کفش بچه، پوشیده نشده

«برای فروش، کفش بچه، پوشیده نشده»

داستان بالا قدیمی‌ترین نمونه داستان شش کلمه‌ای از همینگوی است. گویی همینگوی خیلی علاقه‌مند مسابقه‌های داستان‌نویسی بود و این داستان را توی رستوران به خاطر روکم کنی بقیه نویسنده‌ها نوشته، همان‍جا هم جایزه اش را دریافت کرده؛هر میزی ده دلار.

دیروز تلویزیون سیسمونی بچه‌ای را نشان می‌داد که قرار بود یکماه بعد به دنیا بیاد. زن و مرد جوانی، سوار پراید، در اتوبان اصفهان می‌رفتند و آخرین روزهای دوتایی بودنشان را خوش می‌گذراندند که موشک به ماشین آنها برخورد کرد و هیچ چیزی از آن سه نفر نماند.

خانۀ مرتب و سیسمونی چیده شده، عکس‌های سونوگرافی از جنین هشت ماهه سرجایش ماند. چقدر قصه می‌توان نوشت و سپیدخوانی کرد.در داستان‌های مینی مال، علت بیان نمی‌شود، موقعیت مهم است. یعنی مهم نیست کودک فوت شده، به دنیا نیامده، دزدیده شده یا چیز دیگر. مهم این است که کودکی وجود ندارد تا کفش‌ها را بپوشد.

در روزگاری زندگی می‌کنیم که علت‌ها هم عیان است. به خاطر جنگ، حملۀ وحشیانۀ دشمن کفشی پوشیده نشد. کودکی راه نیفتاد و زندگی جان نگرفت. 

مرضیه نفری

ble.ir/dastanhaye_jamandeh

سه‌شنبه | ۳ تیر ۱۴۰۴ | #قم



برچسب ها :