نزدیک ظهر بود. در طلائیه به سمت سه راهی شهادت قدم میزدم. حال معنوی خوبی بود.
ناگهان حالم بد شد.
همه جابرایم تاریک شد.
جایی را نمیدیدم.
۵ماهه باردار بودم. ترس مثل خوره به جانم افتاد. نکند بچه طوری شده باشد.
همسرم بانگرانی برای پیدا کردن بیمارستان یا درمانگاهی پرس وجو میکرد.
گفتند: «نزدیکترین مرکز به اینجا اورژانس115 هویزه است.»
زود راه افتادیم.
به هویزه که رسیدیم، روبروی یادمان یک آمبولانس جلوی درمانگاهی کوچک پارک شده بود.
پزشک حالم را که دید، سریع ما را پذیرفت.
خدارا شکر! به خیر گذشت.
امروز اسرائیل، اورژانس ۱۱۵ هویزه را زد.
نرگس شراهی
یکشنبه | ۱ تیر ۱۴۰۴ | #اراک #مرکزی
رسام؛ روایتسرای استان مرکزی
ble.ir/Rasam_markazi