چهار شنبه, 11 تیر,1404

تو ماندی دکتر...

تاریخ ارسال : شنبه, 07 تیر,1404 نویسنده : فاطمه شایان‌پویا تهران
تو ماندی دکتر...

همه رد شدند اما تو ماندی دکتر.

یادت هست؟ وقتی سر کلاس برایمان از خاطرات جبهه‌ات می‌گفتی؟ 

از فتح خرمشهر و...؟ 

یادت هست به زور ازمان خواستی معاهده‌ها را حفظ کنیم؟ گفتی دو هفته وقت داریم بخوانیم و بعد ازشان امتحان می‌گیری اما نگرفتی. عوضش حسابی توضیحشان دادی تا برایمان جابیفتد. تا بدانیم از کجا خورده‌ایم و از کجا نخوریم. 

یادت هست چطور برایمان پروژه تعریف می‌کردی تا امکان‌سنجی‌های سریع را هم یاد بگیریم تا... 

یادت هست بعد ترور، چطور کمرت را محکم.تر بستی به مبارزه؟ 

پروژه‌های خودکفایی و بومی‌سازی را یادت هست دکتر؟ 

ریاست سازمان را...

به خودم آمدم. تو نایستاده بودی؛ من بودم که دنبالت می‌دویدم... 

مهدی از پشت دورم را گرفته بود. 

دست کشیدم به تابوتت و گفتم دیدی بالاخره شهادت را گرفتی توی مشتت؟


فاطمه شایان‌پویا

ble.ir/leili_haj1403

شنبه | ۷ تیر ۱۴۰۴ | #تهران مراسم تشییع شهدای اقتدار


برچسب ها :