دوشنبه, 30 تیر,1404

جانِ تازه

تاریخ ارسال : شنبه, 28 تیر,1404 نویسنده : حسین کاشکی ورامین
جانِ تازه

دیگر رمق برای ایستادن نداشتیم. یک ساعتی بود که ایستاده سینه می‌زدیم. 

از زمینه، واحد و دودمه سنتی که بگذریم، داشتیم شور سینه می‌زدیم. مداح هیأت ناگهان سینه‌زنی را متوقف کرد. گویا می‌خواست خبر مهمی را اعلام کند:

«امشب آقا جانمون شخصاً در حسینیه امام حاضر شدن. جان‌مون به فدات آقا!»

تا خبر را شنیدیم جان تازه‌ای گرفتیم. به دور و برم نگاه کردم‌. عده‌ای از ذوق اشک می‌ریختند، عده‌ای زیر لب برای سلامتی آقا جان صلوات می‌فرستند و عده‌ای تازه جان گرفته بودند و حماسی سینه می‌زدند.

اصلاً بعد از شنیدن خبر، هیچ‌کس در حسینیه آرام و قرار نداشت. بعد از هیأت اکثر افراد حاضر در حسینیه بر خلاف همیشه نشسته بودند و برای سلامتی آقا جان، جمعی ۱۴ صلوات فرستادند که با آن جمعیتی که از هیأت دیدم تعدادش از ۱۴ هزار صلوات در نهایت بیشتر می‌شد. 

بله! ما نفسمان به نفس آقا جانمان بسته است. تنها با شنیدن خبر حضورشان جان می‌گیریم و با اشاره‌شان جان می‌دهیم.

واقعاً برام عجیب است که چرا دشمن نمی‌فهمد با مردمی وارد جنگ شده که آرزویشان جان دادن در راه علی (ع) و اولاد علی‌ست.


برشی از حماسه عاشورا ۱۴۰۴


حسین کاشکی

شنبه | ۱۴ تیر ۱۴۰۴ | شب عاشورا | #تهران #ورامین


برچسب ها :