چهار شنبه, 11 تیر,1404

جنگ ندیدهٔ جنگ شنیده

تاریخ ارسال : سه شنبه, 27 خرداد,1404 نویسنده : زهرا جلیلی قم
جنگ ندیدهٔ جنگ شنیده

من یک دهه هفتادی هستم.

یک جنگ ندیده اما جنگ شنیده.

از جنگ جهانی اول و دوم تا جنگ سی و سه روزه.

از انفجار هسته‌ای هیروشیما و ناکازاکی تا بوسنی و هرزگوین.

و حتی هشت سال دفاع مقدس خودمان.

تمام یادمان‌های شهدای غرب و جنوب را بارها دیدم و روایت‌ها شنیدم.

اسم چندین و چند شهید را می‌توانم پشت هم قطار کنم و ساعت‌ها از زندگی و شهادتشان بگویم.

کمتر فیلم جنگی و جاسوسی است که نقد و بررسی نکرده باشم.

من یک پیگیر حرفه‌ای جنگ هستم.

شنیدم که در آغاز جنگ هشت ساله نه تجربه داشتیم نه امکانات.

یک مشت آدم با دست خالی شروع کردند به ساختن.

ساختن چیزهایی که نه بلد بودند و نه کسی بود به آن‌ها یاد بدهد.

پهباد و پدافند و انرژی هسته‌ای یک واژه‌ هم نبود چه برسد به وجود.

اما در آخرین روزهای خرداد ۱۴۰۴ دیدم که همان نابلدها، انقدر بلد شدند که قدرت‌های دنیا را به دردسر می‌اندازند.

ترور سال ۶۰ رجایی و سال ۷۰ سید عباس موسوی را ندیدم اما در ۱۴۰۳ برای رئیسی و سید حسن نصرالله روزها عزاداری کردم.

من طاعون و وبا ندیدم اما روزهای کرونا را با عمق وجودم درک کردم.

روزهایی که جنازه‌ها در جای‌جای دنیا در خانه‌ها بو می‌گرفت اما اینجا مردم پیه مردن را به تنشان مالیدند تا مبادا کسی بی‌غسل و کفن دفن شود.

قحطی ندیدم اما دیدم که چگونه مغول‌وار، آمریکایی‌ها و یهودی‌ها جنس‌های فروشگاه‌ها را از چنگ هم در‌می‌آورند تا یک لقمه بیشتر نصیبشان شود در حالیکه اینجا مردم دنبال بهانه‌ می‌گردند برای زدن ایستگاه صلواتی.

دنبال بهانه‌اند برای دختران دم بخت جهیزیه جور کنند. بسته معیشتی آماده کنند، برای همسایه‌ای که تازه مرد خانه را از دست داده. گلریزان کنند برای آزادی زندانی...

من رفتن به پناهگاه را ندیدم، صدای آژیر قرمز نشنیدم...

اما شنیدم که مردم شهرستان‌ها اتاق‌های اضافی را آب و جارو کردند و از تهرانی‌ها خواستند پیش آنها بروند تا اوضاع آرام شود.

در حالیکه یهودی‌ها درهای پناهگاه‌ها را به روی هم می‌بندند...

من هنوز‌هم یک دهه هفتادی هستم...

کسی که لباس‌هایش را ماشین لباسشویی شسته و اصلا نمی‌داند کهنه‌ی بچه شستن یعنی چه...

با قابلمه رویی کارم نمی‌شود. ته‌چین‌هایم فقط در قابلمه تفلون ته‌چین می‌شود...

اما حالا هم جنگ دیده‌ام هم جنگ شنیده...

دیده‌ها و شنیده‌هایم در همه این سا‌ل‌ها باعث می‌شود ته دلم به نتانیاهو بخندم...

او در ایران دنبال دانشمند می‌گردد در حالیکه تک تک ایرانی‌ها دانشمندان مدیریت بحرانند...


زهرا جلیلی

دوشنبه | ۲۶ خرداد ۱۴۰۴ | #قم

روایت قم

ble.ir/revayat_qom


برچسب ها :