سه شنبه, 10 تیر,1404

خوش هُندی

تاریخ ارسال : سه شنبه, 10 تیر,1404 نویسنده : زهرا شنبه‌زاده‌سَرخائی بندرعباس
خوش هُندی

بیش از یک ساعت بود که همه سرپا ایستاده بودیم اما کسی خم به ابرو نمی‌آورد. تمام مسیر خیابان منتهی به گلزار پر از جمعیت بود با هر طیف و سلیقه‌ای. پرچم مشکی یا ابوالفضل (ع) با نسیم تکان تکان می‌خورد. تمام نگاه‌ها به پل شهدا بود و منتظر آمدن عزیزی که از همیشه عزیزتر شده بود. یک‌باره مداح شروع کرد به خواندن: "خوش اومدی مسافر من" روی پنجه پا ایستادم تا مسافر قهرمان را بهتر ببینم. لندکروزر گل‌باران را که دیدم دانه‌های اشک روی صورتم راه افتادند. جمعیت یک‌صدا فریاد زدند: "مرگ بر اسرائیل، مرگ بر اسرائیل" ماشین آرام آرام از پل پایین می‌آمد و بغض آدم‌ها هم یکی یکی می‌شکست. زن و مرد هم نداشت. دلمان بد سوخته بود. باید چیزی می‌گفتم. حاج سعید آمده بود. دور از ادب بود چیزی نگویم. با لب‌های لرزان صدایش زدم: "خوش‌هُندی برار."

(خوش آمدی برادر)

زهرا شنبه‌زاده‌سَرخائی

شنبه | ۷ تیر ۱۴۰۴ | #هرمزگان #بندرعباس تشییع شعید آذربادگان



برچسب ها :