یکشنبه, 21 اردیبهشت,1404

خوشحالیم از شهادتت

تاریخ ارسال : یکشنبه, 12 اسفند,1403 نویسنده : محدثه علیجان‌زاده‌روشن تهران
خوشحالیم از شهادتت

سید ما بیشتر از سی سال آزگار، آب به لانه اسرائیل غاصب ریخته بود. خوشمان آمده بود که سید ما، نزدیک به نصف عمر این رژیم فرتوت هفتاد ساله، فرصت نفس کشیدن راحت و بی‌خیال را نداده بود. 

سید ما، مثل یک آموزگار متعهد، پای تربیت بچه شرور اسرائیل ایستاد و تا لحظه آخر، برای درس عبرت بقیه شاگردان تنبل و حواس پرت، در حال تنبیه و گوشمالی این شاگرد پررو و خودخواه بود. 

سید ما، تار و پود حیات و ممات خود را با تار و پود چادر مادرش زهرا سلام الله علیها و عمامه جدش حضرت محمد مصطفی صلی الله علیه و السلم تنیده بود و آمیخته با فرهنگ عاشورایی؛ شهیدانه زیست و پا در رکاب مولایش؛ امام زمانش لبیک گویان شربت شهادت نوشید. 

به راستی کسی که پیکر پاره پاره لبنان را با تنوع قوم و قبیله و مذهب، با نخ وحدت و یکدلی و یکپارچگی به هم متصل می‌کند و پرچم شیعه را بر بلندای جهان اسلام برافراشته می‌کند، پاداش "شهادت" نمی‌خواهد؟! 

مگر به غیر از شهادت قرار بود چه سرنوشتی داشته باشد؟! مرگ با عزت را همه می‌طلبند، اما شهادت طعم احلی من العسل دارد. 

شاید خیلی‌ها همین فکر را کرده باشند که برای وصل به خوبان در بهشت مثل سید عباس، حاج رضوان، حاج قاسم و یاران آسمانی مقاومت؛ سید ما دیگر طاقتش کم شده بود و آن ایام نزدیک شهادتش؛ مانند یار غارش حاج قاسم که در صحراها و بیابان‌ها سال‌ها دنبال شهادت می‌گشت، او هم در آن تونل‌ها و حفره‌های عمیق در دل زمین، دنبال مراد دلش بود. جوینده یابنده است و بالاخره یافت! 

سید ما، بسیار زیبا از عمق زمین تاریک به سمت آسمان روشن و آبی هبوط کرد و عند ربهم یرزقون شد.

سید ما، زمانی یکی برای همه بود و زمانی رسید که همه برای یکی آمدند. روز تشییع همه آمده بودند برای یکی! و آن یکی، سید ما بود. 

سید ما با شهادتش ما را خوشحال کرد. چون شهادت هنر مردان خداست. 

سید ما؛ رفت، ما مانده‌ایم. باید گفت ما بی تو خسته‌ایم، تو بی ما چگونه‌ای؟! 


محدثه علیجان‌زاده‌روشن

چهارشنبه | ۸ اسفند ۱۴۰۳ | #تهران

B2n.ir/r71864

برچسب ها :