شنبه, 22 آذر,1404

در آستان آفتاب: یک غرفه ستاره

تاریخ ارسال : جمعه, 21 آذر,1404 نویسنده : فروغ‌السادات سیدی مرکزی
در آستان آفتاب: یک غرفه ستاره

دوشنبه شب رفته بودیم بیت پدری امام خمینی(ره). دو سه روزی بود که رویداد «در آستان آفتاب» در خمین شروع شده بود و آن شب قرار بود یکی از فیلم‌های کودکان در آمفی‌ تئاترِ تازه‌ساز بیت امام اکران شود. دخترها همراه همسرم در سالن نشسته بودند. من از سالن بیرون زدم و برای پیدا کردن نمازخانه با عجله از تنها دری که آن‌ دور و بر پیدا کردم، وارد شدم که رخ به رخ چند جوان درآمدم!

یکی از آن‌ها در راهروی باریکی بین دو تا میز مستطیلی ایستاده بود. نگاهم از او لغزید روی میزها. میز سمت چپ پر از وسایل دست‌ساز بود و روی میز سمت راست کتاب‌های تخصصی چیده شده بودند. ترکیب چند جوان بیست‌سالهٔ پرانرژی، کتاب‌های تخصصی‌شان و فناوری‌ای که از دل مواد بازیافتی بیرون کشیده بودند، باعث شد ناخودآگاه لبخند بزنم. مرد جوان هم لبخند زد، با حرکت دست به غرفه اشاره کرد و خوشرو و بشاش گفت: «سلام، بفرمایید.»

نمازم را که خواندم، رفتم برای قبول دعوت و بازدید از غرفه. جوانی که دعوتم کرده بود، آقای امیرحسین تیموری، برایم توضیح داد که: «ما دانشجوهای مهندسی برق دانشگاه ملی مهارت خمینیم و در حیطه‌های مختلفی فعالیت می‌کنیم؛ از رباتیک بگیر تا کنترل صنعتی و برق صنعت.»

تعجب کردم. همیشه فکر می‌کردم که در دانشکده‌های شهرهای کوچک خبری نیست، اما حالا خبرهای داخل دانشکدهٔ شهر خودمان روی میز مقابلم دست به کمر زده بودند و با ابروی بالاانداخته، برای من و فکرهایم پشت پلک نازک می‌کردند!

آقای تیموری به یکی از همان وسایل روی میز اشاره کرد و گفت: «رباتی که می‌بینید مانع را تشخیص می‌دهد و راهش را عوض می‌کند تا راه جدید و بدون مانع پیدا کند. همان فناوری که در جاروبرقی‌های هوشمند به کار می‌رود.»

جاروبرقی هوشمند! اتفاقاً خیلی وقت است دوست دارم یکی از آن‌ها را بخرم!

وسیلهٔ بعدی یک پنل خورشیدی متحرک بود؛ پنلی که مثل آفتاب‌گردان خورشید را دنبال می‌کرد و نمی‌گذاشت از اولین پرتوهای نور موقع طلوع تا آخرین باریکه‌های درخشش خورشید وقت غروب، ذره‌ای انرژی خورشیدی از دستش در برود.

«این سیستم آبیاری هوشمند ماست که با سنسورهایی که دارد، دما را می‌سنجد و می‌فهمد رطوبت خاکی که گیاه ما در آن قرار گرفته پایین آمده و الان نیاز به آب دارد. بلافاصله به مخزن فرمان می‌دهد، مخزن آب را پمپاژ می‌کند و گلدان یا زمین و باغچهٔ ما آبیاری می‌شود.»

این‌ها را در مورد دستگاهی توضیح دادند که از یک مخزن کوچک، چند تا سیم، دو تا سنسور و دو تا از آن ساعت‌های کوکی مربع‌شکل قدیمی درست شده بود.

مادر همسرم در همهٔ مسافرت‌ها نگران گلدان‌هایش است. کاش همین را می‌پیچیدند تا به مناسبت روز مادر برایش هدیه ببرم و خوشحالش کنم.

آقای رضا سعیدی — یکی دیگر از دانشجویان پرانرژی حاضر در جمع — اضافه کردند: «این چیزی که ما استفاده کردیم آنالوگ است. اگر دیجیتال باشد دقیق‌تر است و خطایش شاید حدود یک درصد باشد.»

با بخشی از دستگاه بعدی خودم کار کرده بودم! دینام و پدال چرخ خیاطی بود، اما آن را روی یک مته سوار کرده بودند و دیگر به جای دوخت‌و‌دوز، برای دریل‌کاری دستی استفاده می‌شد!

بعد از آن، آقای تیموری یک ظرف غذای پلاستیکی سمت‌م گرفت اما به جای غذا توی آن دم و دستگاهی کار گذاشته بودند که تبدیل شده بود به فاصله‌سنج، آن هم با دقت سانتی‌متری. برایم توضیح دادند که همهٔ این‌ها و وسایل دیگری که روی میز بود — مثل دستگاه جوجه‌کشی، دماسنج و رطوبت‌سنج، تابلو روانِ گردان، قفل هوشمندی که باز و بسته شدنش با تلفن همراه کنترل می‌شد، دستگاه دفع سموم، دستگاه تشخیص ضربان قلب و... — را با «بورد آردینو» ساخته‌اند که نسبت به بقیهٔ بوردها خیلی ارزان‌تر درمی‌آید.

«همین سنسوری که مونوکسید کربن را تشخیص می‌دهد، در یکی از اپلیکیشن‌ها بیست میلیون تومان قیمت خورده، در حالی که می‌شود با ششصد‌، هفتصد هزار تومان آن را ساخت — حتی دقیق‌تر از مدلی که در سایت گذاشته شده.» این را هم آقای سعیدی برایم توضیح دادند.

پرسیدم: «برنامه‌تان برای آینده چیست؟»

گفتند: «دوست داریم کارشناسی را هم در همین دانشگاه بخوانیم، اما دانشگاهمان فقط مقطع کاردانی دارد. مدیریت دانشگاه تلاشش را کرده، اما با طرح کارشناسی ما موافقت نمی‌کنند؛ در حالی که ۳۰۰–۴۰۰ دانشجو به قبول این طرح امید دارند.»

نمی‌دانم چند دقیقه از اولین تجربهٔ حضورم در جمع مهندسین جوان برق گذشته بود. فاطمه و زهرا منتظر بودند تا برگردم و با هم فیلم را تماشا کنیم، اما بدون یادگاری تصویری که نمی‌شد. وقتی برای عکس گرفتن اجازه گرفتم، همگی وسط غرفه ایستادند و من عکسی گرفتم که پر از نور و هیجان بود؛ عکسی از ستاره‌هایی جوان در آستانهٔ طلوع.

فروغ السادات سیدی

چهارشنبه | ۱۹ آذر ۱۴۰۴ | مرکزی خمین


برچسب ها :