چهار شنبه, 11 تیر,1404

دستمال کاغذی

تاریخ ارسال : شنبه, 07 تیر,1404 نویسنده : مریم یوسفی‌پور تهران
دستمال کاغذی

دور میدان انقلاب با جمعیت حرکت می‌کردیم که چرخ زدن دستمال کاغذی روی هوا توجهم را جلب کرد. داربستی روی هوا بود و چند نفر زیرش ستون شده بودند. گمان کردم مربوط به صدا وسیماست، جلوتر که رفتم دیدم تا انتهای اهن مردها داربست کنار جایگاه را بالا نگه داشتند تا مردم پای‌شان به اهن گیر نکند.

چند نفری که عکس گرفتیم توجه مردم جلب شد یکی یکی به مردهای زیر اهن اضافه می‌شد. هرم آفتاب تیغ صورت جوانی شده بود که دستمال ها را جابه جا می کرد تا بتواند اهن را تحمل کند.

گفت «یک ربه این داربست رو نگه داشتم»، عرق از سرو رویش می چکید و قرمز و قرمزتر می‌شد، دلم نمی‌آمد صحنه گذشت و ایثار را ترک کنم، انگار با دیدنش هر لحظه درکی متفاوت از خدمت در قلبم ظهور می‌کرد. مسیول مربوط داربست با لوازم سر رسید و شروع کردند، پیچ های اهن را به سرعت باز کردن.

داربست آهنی بهانه شد تا داربست ایمان و هم‌دلی مردم را به رخ نامردمان بکشد.


مریم یوسفی‌پور

شنبه | ۷ تیر ۱۴۰۴ | #تهران مراسم تشییع شهدای اقتدار

نهضت روایت گلستان

ble.ir/revait_golestan


برچسب ها :