پنجشنبه, 20 آذر,1404

دعوت خاص

تاریخ ارسال : سه شنبه, 18 آذر,1404 نویسنده : سید حسام بنی‌فاطمه کردکوی
دعوت خاص


شاید برای هر انسانی آرزو باشد که از سوی عزیزانش به بزمی خاص دعوت شود، بدون آنکه خودش از قبل دامی برای این میهمانی پهن کرده باشد. بزمی پر از مستیِ طرب‌انگیز و شوقِ شورانگیز که سال‌ها در ذهنش بماند. برای امثال منی که بوی نرگس مست‌مان می‌کند، تمام عمر یکی از خواسته‌های قلبی‌مان همین دعوت‌های خاص است. آن هم از سوی اختران آسمانی که ندیده عاشق‌شان شدیم.

«ندیده عاشقت شدم، نمی‌دونم چی می‌شه

می‌خوام یه بار ببینمت، بهم می‌گی نمی‌شه»

دعوت‌هایی خاص از جنس قرعه‌کشیِ حج عمره، کربلا، مشهد و... که وقتی اسمتان در می‌آید، حس می‌کنید انتخاب شده‌اید و عنایت ویژه شامل حالتان شده است.

در کنار دعوت اختران که ناب است و شیرین، دعوت لاله‌ها عجیب است و خاص. هیئت شباب رسمی دارد که امسال ۲۵ ساله شد. قدر عمر خیلی از شهدای جوان دهۀ شصت. ۲۵ سال است که فاطمیه را در منزل شهدا برگزار می‌کنیم. حتی در روزهای سخت کرونا نیز این روضۀ خانگی به نیابت از شهدا تعطیل نشد. شهدایی که عین این سال‌ها دست‌گیر همۀ بچه‌های مجموعه فرهنگی ما بودند و عنایات و کراماتشان در زندگی‌هایمان خود کتابی است قطور. تاریخ شفاهی این ۲۵ سال پر از دعوت‌های خاص برای بچه‌های ماست و لحظات نابش هرگز از دفتر حیاتمان پاک نخواهد شد. شهید احمدرضا رجایی، شهید حسن‌علی فرصاد خراسانی، شهید قربان‌علی یوسفی و شهید قنبرعلی فراتی پای ثابت این بزم بودند و خودشان مجلس‌گرم‌کن حضرت مادر.

امسال در اولین شب این رسم عارفانه، باز هم شاهد دعوتی خاص بودیم. وسط‌های روضه، وقتی مداح از سادات عذرخواهی کرد و روضۀ باز می‌خواند، به ناگاه در باز شد و فرزندی از فرزندان حضرت زهرا(س) با لباسی سفید و بالاپوشی زیبا به رنگ‌های قرمز و سبز و سفید وارد شد. شاید آخرین شبش بود که میهمان شبانهٔ مادر است. چون عجیب مجلس را دست گرفته بود و همهٔ جمعیت را مست حضورش کرد. قصد رفتن هم نداشت، اما باید می‌رفت... وقت رفتنش، بی‌اختیار به یاد تشییع شبانه و مظلومانهٔ بی‌بیِ دو عالم افتادم و دیگر اشک امانم را برید...

بعد مراسم از مسئول هیئت پرسیدم: «آیا شما حضور دردانهٔ مادر را هماهنگ کردید؟» گفت: «نه.» از صاحب‌خانه پرسیدم: «کار شما بود؟» گفت: «نه. من هم در جریان نبودم.» از هر کس پرسیدم، پاسخ همین بود. اتفاق عجیبی بود. کنجکاو شدم و با تیم حامل شهید ارتباط گرفتم. آن‌ها گفتند: «به یکی از دوستان که بیماری از سادات داشت تماس گرفتیم تا از ایشان جهت حضور در منزل بیمار آدرس بگیریم. اما او به طرز عجیبی قول و قرارهای قبلی را فراموش کرده بود و به مجلس فاطمیه به نیابت شهدا آمده بود و بی‌اختیار آدرس هیئت را داد.» در واقع شهید خودش برنامه را چیده بود تا میهمان مجلس ۲۵‌ساله به نیابت از شهدا گردد.

شیرینی این ماجرا وقتی برای همه‌مان بیشتر شد که برای یکدیگر تعریف کردیم و گفتیم: «دو سه شبه دلمان می‌خواهد میزبان شهید گمنام در هیئت شباب باشیم.» اما همه در دل این را خواسته بودیم و با کسی مطرح نکرده بودیم و حتی پیگیری از مسئولین امر هم به ذهنمان نرسیده بود و نهایتاً شهدای این ۲۵ سال خودشان کار را برای این دل‌های آرزومند درآورده بودند.

امیدوارم داستان این دعوت‌های خاص به داستان وعدهٔ صادق ۲۵ سالهٔ مقام معظم رهبری ختم بشود و همهٔ عشاق سرمست از عطر نرگس شوند.

سیدحسام بنی‌فاطمه / ۱ آذر ۱۴۰۴/ کردکوی








برچسب ها :