بخش چهارم
صدای سنج و دمام بلند میشود. دلم هری میریزد. شبیه غروب عاشورا غم عالم میریزد در دلم. صدای دمام مردم را جاکَن میکند و مردم به خروش میآیند. موجی از مردم از انتهای خیابان سرریز میشود. بانویی که کنار خیابان ایستاده است و اشکهایش صورتش را پوشانده است. عکس شهید رحمتی را بالا میگیرد و همراه جمعیت میشود. انگار که عاشورا دو ماه زودتر به این شهر رسیده.
ادامه دارد...
سنا عباسعلیزاده | از #تبریز
جمعه | ۴ خرداد ۱۴۰۳ | ساعت ۱۰:۱۵ | #آذربایجان_شرقی #مراغه کمربند شمالی