چهار شنبه, 11 تیر,1404

زندگی عادی عادی

تاریخ ارسال : دوشنبه, 02 تیر,1404 نویسنده : احمدرضا روحانی‌سروستانی شیراز
زندگی عادی عادی

صدای تق و توق پدافند شیراز تازه خاموش شده بود که به مغازه نانوایی رسیدم. صفش از همیشه شلوغ‌تر بود و انگار باید مدت زیادی را منتظر می‌ماندم. همینطور که ایستاده بودم نگاهی به آدم‌های اطرافم انداختم. هر کس مشغول کاری بود. چند خانم مسن جای‌شان را در صف نگه داشته بودند و روی نیمکت فلزی پیاده‌رو غرق صحبت بودند. این طرف‌تر جوانی بلند بلند با موبایل حرف می‌زد و برنامه هفته آینده‌اش را می‌چید. اول صف هم مثل همیشه چند نفر مشغول دعوا بودند و هر کدام ادعا داشت نوبت خودش رسیده است.

چشمانم روی آدم‌ها گشت و گشت تا اینکه روی تلویزیون گوشه نانوایی ایستاد. تلویزیونی کوچک که در ارتفاع بالایی به دیوار نصب شده بود. صدای گوینده خبر نمی‌آمد اما تصویر رییس‌جمهور و مصاحبه با وزرا نشان می‌داد دارند در مورد جنگ و شرایط ویژه کشور حرف می‌زنند. باز هم چشمم را در میان همه آن جمعیت گرداندم، اما هیچ نشانه‌ای از شرایط جنگی در آنها پیدا نکردم. هیچ کدام از آن مردم عادی به جنگ فکر نمی‌کرد. حداقل هیچ کس در مورد آن حرف نمی‌زد. در حالات هیچ کس هم نگرانی در مورد آینده دیده نمی‌شد. انگار هنوز هم این جنگ را جدی نگرفته بودند! شاید هم عمری در نعمت امنیت زندگی کرده بودند و اصلا بلد نبودند که احساس ناامنی کنند. نمی‌دانم چه شد که یک لحظه خودم را جای مردم غزه و لبنان گذاشتم. مردمی که مثل ما پنجه در پنجه اسراییل انداخته بودند ولی حال و روزی متفاوت با ما داشتند. حتی تصورش هم سخت بود. اینکه شب بخوابی و اصلا معلوم نباشد فردا صبح خودت از خواب بر می‌خیزی یا اینکه جسدت را از زیر آوارها بیرون می‌کشند. این که خیالت از حیات فردایت هم راحت نباشد، چه برسد به اینکه بخواهی برای آینده‌ها نقشه بکشی.

با رد شدن یک نفر و تنه‌ای که به من زد از خیالات بیرون آمدم و دوباره به آن مردم عادی زل زدم. مردمی که در وسط این جنگ هولناک -که امروزه خبر اول همه خبرگزاری‌ها و رسانه‌های دنیا شده- دارند زندگی می‌کنند، زندگی عادی عادی. 


احمدرضا روحانی‌سروستانی

ble.ir/aras_sarv1990

پنج‌شنبه | ۲۹ خرداد ۱۴۰۴ | #فارس #شیراز


برچسب ها :