شنبه, 20 اردیبهشت,1404

سال های زیسته

تاریخ ارسال : یکشنبه, 10 فروردین,1404 نویسنده : طیبه فرید شیراز
سال های زیسته

قد کان لکم آیة فی فئتین التقتا فئة تقاتل فی سبیل الله واخری کافرة یرونهم مثلیهم رای العین والله یؤید بنصره من یشاء ان فی ذلک لعبرة لاولی الابصار

آل عمران/۱۳

سال‌ها زن‌اند. با گیس‌های بافته‌ای که از زیر روسری حریر سبز روی شانه‌هایشان افتاده. برای یکی زیتونی، برای یکی قهوه‌ای، برای یکی سیاه. برای همین وقتی آدم‌ها می‌خواهند از سن و سال یکی بپرسند می‌گویند: «متولد سنه چندی!» یا وقتی می‌خواهند سنه را جمع ببندند الف و ت جمع مونث را می‌بندند به نافش و می‌گویند: «سنوات». سال‌ها زن‌اند. بعضی‌هایشان آسان‌زا و بعضی‌هایشان سخت‌زا. بخت یکی سپید و بخت یکی سیاه. سالی که شرفش مال خودش باشد بختش سپید است و سالی که شرفش مال دیگران بختش سیاه! عین سال هزاروسیصدوبیست که بختش سیاه بود. هیچ‌کاره جنگ جهانی دوم بودیم اما خاکمان زیر چکمه غریبه‌ها.

آدم‌ها پا‌به‌پای سال‌ها پوست می‌اندازند و عوض می‌شوند. از کمالات و بخت و اقبال سال‌ها به آدم‌ها هم می‌رسد. اصلا سال که نو می‌شود آدمست و زلزله‌ای به اسم تجربه‌ی زیسته که بقول استاد جهان احمدی «زندگی آدم را می‌کند دو نیم! روزهای قبل و روزهای بعدش و یک زاویه دید جدید برایش می‌سازد. درک آدم عوض می‌شود. از جهان، از زندگی و حتی از اشیاء.» خدا رحمت کند سال هزارو‌چهارصدوسه را که حتی فرصت نکرد پیرهن مشکی گل ریزش را یک ماه از تنش در بیاورد. حادثه پشت حادثه. از آن‌ دوشنبه اردی بهشتی که روی نیمه خرداد را کم کرد تا مهرش که بیشتر شبیه قهر بود. پیشانی هزاروچهارصدو‌سه سیاه نبود. او فقط زنی بود شبیه بقیه زن‌ها. با همان روسری حریر و گیس بافته. کمی سرسخت‌تر و کمی قهرمان‌تر. شرافتش مال خودش بود. ما هم از او‌که جدا شدیم آدم‌ دیگری بودیم کمی سخت‌تر و کمی قهرمان‌تر. با یک بغل تجربه که اگر تقدیر پادرمیانی نکرده بود و عمرمان قد نمی‌داد تا شصت سال دیگر هم زور درس هیچ استاد اخلاقی به پوست‌اندازی ما نمی‌رسید که «آقاجان به‌جای انتظار فرج از نیمه خرداد دیگر باید هر صبح‌و‌شب منتظر باشی!»

حالا همین روزهای شروع سال از آدم‌های حقی می‌شنوی احتمالا همه این دردهائی که گذشته مقدمه بوده و روزهای سختی پیش روست. آدمی که چهارصدوسه را با چشم‌های باز از سر گذرانده، می‌تواند سال‌های بعدش را هم بگذراند. سال جدید آمده از ما آدم‌های جدیدی بسازد. دستِ کم دغدغه‌های‌مان را عوض کند. ما که دنیایمان را با دیگرانی شریک شده‌ایم. خون‌شریکی، خاک‌شریکی، جان‌شریکی، اشک‌شریکی، شرف‌شریکی، غم‌شریکی. میزان شراکتش فرق دارد. یکی خون می‌گذارد یکی قدم. کسی نمی‌داند شاید توی سال جدید اندازه و‌ مدل این شراکت‌ها عوض شود. اما مهم این است که دستاوردهای شریکی به مرده‌ها جان می‌دهد زنده‌ها که جای خود دارند. دستاوردهای شریکی ایمان آدم را زیاد می‌کند. هر چند وسط حجم غم‌ها به خیال ظلوم و جهول خیلی‌ها قد نمی‌دهد. دستاوردی شبیه اُنس ابو حمزه رزمنده اهل سنت در لحظه‌های سختِ جنگ به صدای فرمانده شهید شیعه که انگار از صداش جان می‌گیرد. این تجربه زیسته سالی‌ست که پیشانی بلندی دارد. سال‌های پیشانی بلند مرد به دنیا می‌آورند. اسماعیل و سید و یحیی و حاج قاسم و عمو مهدی و همه شصت‌وسه ساله‌هایی از این جنس متولد سال‌های سپید بختند. آدم‌هائی که آرمان شریکی داشتند، خون‌شریکی، خاک‌شریکی. و تجربه‌های زیسته‌شان از همه روش‌های تقریب مذاهبی قدرتمندتر بود. حیات طیبه وسط جنگ. عزت برای اسلام. اسلامی که توی دنیا با ریختن خون کوچک و بزرگش کلی طرفدار پیدا کرده. آنقدر طرفدار که فلسطین مسئله جهانِ اسلام بشود مسئله وجدان‌های بیدار از هر مرام و مذهبی. این همان تقسیم زندگی انسان به روزهای قبل و بعد از یک حادثه است. تجربه سال‌های زیسته...

خدا رحمت کند سال هزاروچهارصدوسه را که با دردهای او ما پوست انداختیم و زندگی‌مان شد روزهای قبل و بعدش. حالا بیشتر از همیشه چشم انتظار آمدن فرج و نصرت خدائیم و آرزو داریم در خونْ هم، با مردم غزه شراکت داشته باشیم‌. خدایا سال جدید این زن روسری حریر با گیسوهای بافته را برای ما سال تجربه‌های زیسته مبارک قرار بده.


طیبه فرید

ble.ir/tayebefarid

جمعه | ۸ فروردین ۱۴۰۳ | #فارس #شیراز


برچسب ها :