
تا به امروز در تشییع جنازه اهل سنت شرکت نکرده بودم و این اولین بار بود. همه حواسم را جمع کردم تا کاری خلاف ادب و رسوم آنها انجام ندهم و ناخواسته بیاحترامی نکنم. خدا را شکر میزبان در صف آخر ایستاد و من هم در کنارش جای گرفتم و جلو چشم نبودیم.
صفها که منظم شد، روحانیشان — که «اَفَندی» نام دارد و کلاه خاصی بر سر میگذارد — جلو ایستاد و چند کلمهای صحبت کرد: «ممکن است بین این مرحوم و شما حاضرین اختلافات و مشکلاتی از قبل وجود داشته باشد. آیا او را حلال میکنید؟» و همه حاضرین یکصدا جواب دادند: «حَلالُل سُم، حَلالُل سُم (حلالش کردیم، حلالش کردیم)». بعد هم افندی جلو ایستاد و نماز میت را شروع کرد.
بعد از نماز، تابوت را دهبیست متر روی دست حمل کردند و در قبری که قبلاً آماده شده بود دفن کردند. تلقین در اینجا وجود ندارد و به جای سنگ لحد، تختههای چوب میگذارند. بعد هم طبق رسم خودشان، هر کس چند بیل خاک روی قبر میریزد.
پس از دفن میت، همه دور قبر جمع شدند و افندیها آیاتی از قرآن را خواندند و بقیه در جواب او تکبیر گفتند. در اینجا خانمها در تشییع جنازه شرکت نمیکنند. خبری هم از گریه و مویه، جیغ و فریاد، پاره کردن یقه، خراشیدن صورت و پریشان کردن مو نیست. مردها در کمال آرامش مراسم را به اتمام میرسانند و بعد یکییکی پیش خانواده مرحوم میروند و به او تسلیت میگویند.
پس از نماز، افندی از طرف صاحب عزا همه حاضرین را به منزلش دعوت کرد. معمولاً تعداد کمی از نزدیکان میروند و حدود یک ساعت پیش مصاحب عزا مینشینند و با او و خانوادهاش همدردی میکنند. صاحبخانه هم با قهوه و پیتا از آنها پذیرایی میکند.
محل نماز قبرستان مسلمانان بود. اینجا مسلمانان قبرستان خودشان را دارند و مسیحیها هم قبرستان خودشان. در قبرستان مسلمانان هم سنگ قبری وجود ندارد و بالای هر قبر یک سنگ سفید عمودی به عنوان نشانه قرار میدهند؛ سنگی که بالای آن کلمه «فاتحه» و زیرش اسم، فامیل، تاریخ ولادت و تاریخ وفات مرحوم حک شده است.
ادامه دارد…
احمدرضا روحانیسروستانی
سهشنبه | ۲۷ آبان ۱۴۰۴ | ۲ بعد از ظهر
بوسنی_سارایوو