یکشنبه, 21 اردیبهشت,1404

شبیه من نبود اما...

تاریخ ارسال : پنجشنبه, 23 اسفند,1403 نویسنده : رقیه کریمی همدان
شبیه من نبود اما...

سال‌ها پیش یک دوست علوی از لاذقیه داشتم. یعنی هنوز هم دارمش اما هیچ خبری ندارم از او این روزها. نمی‌خواهم بپرسم. می‌ترسم مشکلی پیش بیاید برایش. با این دوست خوب علوی شباهت زیادی نداشتیم. یعنی اصلا شباهتی نداشتیم. اما نگاه سیاسی ما شبیه هم بود. این دوست علوی یک نویسنده فوق العاده بود. یعنی نمی‌گویم کلماتش مثل داستان‌های من شبیه صدای باد و طوفان بود... این دوست خوب علوی نوشته‌هایش مثل صدای چشمه بود. مثل صدای رودخانه. یعنی حتی داستان‌هایمان هم شبیه هم نبود.

این روزها که نسخه به روز شده تکفیری‌های جبهه النصره علوی‌ها را قتل عام می‌کنند هر روز به یاد این دوست خوب علوی می‌افتم... یعنی حالا کجاست... زنده است... مرده؟ یاد روزهای سقوط سوریه می‌افتم که عده‌ای در کشور من از سقوط اسد خوشحال بودند و ما را متهم به در کنار دیکتاتور ایستادن می‌کردند و آرزوی این روزها را برای ایران می‌کردند...

این روزها که علوی‌های لاذقیه دسته دسته نسل‌کشی می‌شوند باید از آنها پرسید دقیقا منظورتان همین آزادی بود؟ 

دیروز به دوستی می‌گفتم کسی نمی‌گوید اسد خوب بود اما ما روزی مجبور بودیم به خاطر خیلی چیزهای دیگر بین بد و بدتر بد را انتخاب کنیم... اسد حتما پر از ایراد و خطا بود... اما تکفیری‌ها و نیروهای ازبک و تاجیک و مسلحین اجاره‌ای آدمخوارش... حتما خیلی بدترند.


رقیه کریمی

eitaa.com/revayatelobnan1403

دوشنبه | ۲۰ اسفند ۱۴۰۳ | #همدان


برچسب ها :