چهار شنبه, 14 خرداد,1404

صواریخ دیش دیش

تاریخ ارسال : چهار شنبه, 02 آبان,1403 نویسنده : طیبه فرید دمشق
صواریخ دیش دیش

شب با محمد برکات که خیلی بدش می‌آمد صدایش کنیم آقای برکات و آقای رحیمی رفتیم برای خریدن سیم‌کارت. جلو در مغازه پسر بچه تکیده‌ای که به زور ده سالی داشت جلومان سبز شد. با تکرار فلوس فلوسش فهمیدم پول می‌خواهد. گفتم: «ماکووووو فلوووس؟؟»

نیشش تا بناگوش باز شد. از توی جیبم چند تا آدامس گذاشتم کف دستش. کم کم دوست‌هایش هم جمع شدند جلو مغازه. اسمش عبدالهادی بود. مادرش به جای بچه خنده زاییده بود. تا فهمید ایرانی هستیم با هیجان می‌گفت «صواریخ دیش دیش»...

چیزی نمانده بود که از ذوق پس بیفتم. موشک‌های ایرانی وعده صادق ۲ آبی شده بود روی آتش دل‌های سوخته پابرهنه‌های عالم. تمام آن دل خنک شدن‌ها باقیات صالحاتی بود که مستقیم می‌رفت به حساب مردی با آرزوهای دور برد...

حسن تهرانی مقدم...


طیبه فرید | راوی اعزامی راوینا

eitaa.com/tayebefarid

چهارشنبه | ۲ آبان ۱۴۰۳ | #سوریه #دمشق

 


برچسب ها :