شنبه, 20 اردیبهشت,1404

طفلی یخ‌زده

تاریخ ارسال : دوشنبه, 10 دی,1403 نویسنده : صدیقه فرشته کاشان
طفلی یخ‌زده

کنار درب بیمارستان منتظر ماشین بودم.

دستانم از شدت سرمای خشک و سوزدار می‌لرزید. مدام در دستانم ها می‌کردم تا کمی گرم شود بالاخره ماشین آمد و رسیدم خانه...

خسته و کوفته خودم را روی مبل کنار بخاری رها کردم دلم سکوت و آرامش می‌خواست صدای گریه و ترس بچه‌ها از پرستار و دکتر و درد در گوشم می‌پیچید.

به فاطمه فکر می‌کردم دختر دوستم فاطمه.

فاطمه است و اسم دخترش را هم فاطمه گذاشت. گفت دلم نمی‌آید اسم دیگری روی دخترم بگذارم وقتی برای گرفتنش بعد از سال ها با هزار نذر و نیاز در خانه حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها جز فاطمه اسم دیگری باشد. 

وقتی فاطمه به دنیا آمد اوج کرونا بود با آمدن هر ویروس جدیدی انگار باید چند شبی را در بیمارستان بگذراند، امشب هم رفته بودم کمک دوستم ...

گوشی‌ام را برداشتم ایتا را که باز کردم دوستم برایم پیامی فرستاده بود که جرات خواندنش را نداشتم حتی نگاه کردن به آن سه کلمه "طفلی یخ زده"

نگاه به آن تصویر هم آدم را دق می‌دهد چه برسد به اینکه بخوانی..‌.

از یک انسان می‌گفت 

آن هم نه یک مرد جنگی 

آن هم نه یک مرد سلاح به دست و...

یک کودک 

یک نوزاد 

در چادر آوارگان

از شدت سرما یخ زد...

همین

دلم می‌خواهد از مدعیان حقوق بشر بپرسم

آیا انسان هستید؟؟ 

انسان را معنی کنید...

چندمین کودک باید یخ بزند؟!

در این دنیای سراسر تکنولوژی این خبر چه معنی می‌دهد؟؟ 

این‌بار نسل‌کشی فلسطینی‌ها با سلاح سرما و ممانعت از رسیدن غذا و دارو...

کسی هم خیالی ندارد اسلحه و توپ و تانکی که در کار نیست...

به مادرهایی که امشب در بیمارستان کنار کودک و نوزادانشان بودند فکر می‌کردم که طاقت دیدن انژوکت در دست کودکشان را هم نداشتند و پرستارها را کلافه کرده بودند «بچه‌ام خوب می‌شه... الان چه کنم بهتر بشه... بیا ببین نفسش خوبه... تبش ببین پایین اومد...»

حال این مادرها و پدرهای فلسطینی چگونه است!

وقتی طفلشان در کنارشان از شدت سرما یخ می‌زنند؛

مادر 

مادر 

مادر فلسطینی 

برایت امشب گریستم و نوشتم.

اساقطیل 

نفرین بر تو...


صدیقه فرشته 

دوشنبه | ۱۰ دی ۱۴۰۳ | #اصفهان #کاشان

برچسب ها :