مادرش برایم تعریف کرد:
پسرم حسین خیلی بیتابی میکرد.
هر بار میرفت سرکار برمیگشت، میگفت: «مامان، ما باید از تهران خارج بشیم. میگن آمریکا میخواد ورود کنه. ارتش آمریکا با اسرائیل فرق داره. کلی پایگاه دوروبرمون داره. کشورهای عربی هم پشتش هستن و...»
بحثمون طولانی شد. کلی دلیل آورد تا قانعم کند. دید نشد. با لحنی متفاوت گفت: «مامان آمریکا بزرگترین قدرت جهانه!»
گفتم حسینجان بزرگترین قدرت جهان «خداست». خدای این مردم.
بحث تمام شد.
حسین امروز تو مراسم تشییع بیشتر از من اشک ریخت.
هادی سعادت
ble.ir/hadisaadat_71
شنبه | ۷ تیر ۱۴۰۴ | #تهران مراسم تشییع شهدای اقتدار