چهار شنبه, 11 تیر,1404

قدرت زنانه

تاریخ ارسال : دوشنبه, 09 تیر,1404 نویسنده : ملیحه خانی کاشان
قدرت زنانه

فقط یک‌‌چیزی از استقامت به گوشم خورده بود. چیزی شبیه قوام دل نازک زن غم‌دیده. قدرت قورت بغض، جلوی نامحرم ها. گوشه لب جویدن تا جلوی ترکیدن بغض گلوگیر را بگیرد. 

با چشم خودم دیدم ولی هنوز برایم باور کردنی نبود.


به قول زن شهید، محمدرضا بهانه زندگیم، عمرم، نفسم و جانم بود.


شب وداع با شوهرشهیدش بلندگو به دست گرفت و جلوی چشم مردم گفت:

«چیزی از قبل آماده نکردم. نه سرچ نه تحقیق، هیچی. نمی‌خواهم حرف‌های کلیشه‌ای بزنم. این چهار پنج روز که از شوهرم خبر نداشتم، چیزی جز آب از گلوم پایین نرفته.»

با اشاره دست، تشر زد که؛ کسی گریه نکنه. وقت برای گریه کردن زیاده. 

صدای هق‌هق زن‌های دور و برش را در نطفه خفه کرد.

«اول‌ خطابم به رهبر عزیزمه. آقاجان؛ شوهرم برای این عملیات با سر دوید. من خیلی خوشحالم! افتخار می‌کنم. چون نمی‌خواستم شوهرم در بستر بیماری، تصادف یا به هزار و یک علتی غیر شهادت جان عزیزش را از دست بدهد.

تا الان پشت و پناهم بود. از امروز به بعد بالاتر از این حرف‌ها و احساسات برام ارزش داره.

حرف بعدیم با آمریکا و اسراییله. هر چقدر می‌خواید بمب بسازید. موشک بسازید. منافق تربیت کنید. با مکتب ما و ‌رویش‌های ما می‌خواید چه کنید؟ 

حاج قاسم را شهید کردید ولی از هر تکه حاج قاسم هزار تا رویید. خیلی‌ها درکی از حاج قاسم نداشتند. بعد شهادتش او را شناختند. این رسم همه شهداست. شهید سلامی، شهید باقری، شهید حججی عزیز، شهید حاجی زاده. شهدا بعد از شهادتشان شناخته می‌شوند.

خون همسر من و تمام شهدا رودی خروشان می‌شود به روی شماها. 

بچه‌هام با کینه تو‌ و اربابت آمریکا بزرگ می‌شوند و راه پدرشان را ادامه می‌دهند.

ما به قله نزدیکیم. به زودی این پرچم انقلاب را همراه رهبر عزیزمان به دست امام زمان (عج) می‌رسانیم.»


پارادوکس عجیبی بود مگر نه؟! 

زن‌ شهید در هضم غم بزرگ کم نمی‌آورد. زن‌شهید، همان زن‌ دل نازکی است که نمی‌گذارد دلش تمام شود. از نقطه‌های عطف این دل می‌توان قلمه‌‌های قوی زد به درخت تناور انقلاب.


ملیحه خانی

سه‌شنبه | ۳ تیر ۱۴۰۴ | #اصفهان #کاشان گلزار شهدا، شب وداع با شهید بهاری‌نژاد


برچسب ها :