در هوای سرد و بارانیِ آخرین شبهای اسفندماه، راهیِ محفلی گرم و دوستانه شدم.
ابتدا در عرصه میدان شهدا دیدهام را به نورِگنبد و گلدستههای بارگاه قدسی امامرئوف(ع) منور کردم، پس از روی ادب دستی بر سینه گذاشتم و سلامی به محضر حضرتش عرضه داشتم.
راهم را از سر گرفتم تا خودم را جوار مزار شهدای گمنام به جلسهی مناجات برسانم. مناجاتی که در آن استقبال و حضور پرشور جوانان و نوجوانان جاهای خالی را به حداقل رسانده بود. درحالیکه در سراشیبی مسیر مزار شهدا قدم میزدم، محو تماشای شهدایی بودم که با تمثالشان موجب زینت دیوارههای این گذرگاه شده بودند.
سرانجام به محفل سرِاشک رسیدم و در لابهلای مستمعینی که هرکدامشان از یک گوشهی شهر به اینجا آمده بودند جا خوش کردم.
پس از تلاوت قران توسط قاری نوجوان و سپس بیان سخنرانی نوبت به پهن شدن سفرهی اشک رسیده بود. اقای حسین کاتب از مداحان خاندان عصمت و طهارت(ع) ابتدا فرازهایی از مناجات ناب و زیبای امیرالمومنین(ع) را قرائت کرد تا در کنار شهدا مثل مولایمان علی(ع) با پروردگار خویش راز و نیاز کنیم. بعد هم روضه و نوحه و سینهزنی. خلاصه یک دل سیر عاشقی کردیم. عشقی که نظیرش در زمین و آسمان یافت نخواهدشد.
اینجا شور و شعور حسینی جدای از هم نیستند و هر دو در کنار هم جلوهگری میکنند.
آخر سر همه حاضرین در جلسه که به برکت سیدالشهدا(ع) دیگر عضو یک خانواده بودند، فاصلههایشان را کم و کمتر کردند تا در قاب دوربین بگنجد و تصویر این قرار ماندگار شود.
یکشنبه ۱۴ رمضان از ساعت ۲۲، مزارشهدایگمنام (میدانشهدا) آخرین موعد قرار بیقرارهاست...
سید حجت خسروی
پنجشنبه | ۲۳ اسفند ۱۴۰۳ | #خراسان_رضوی #مشهد