
سلما همتیان که طلا گرفت، به جز چادر پوشیدن یک دختر ۸ ساله، پرچم ایران کوچکی که روی سکوی طلایی آسیای ۲۰۲۲ بالا گرفته بود، برایم جای اندیشیدن داشت. مادر سلما در لالایی شبانه دخترش چه خوانده که اوج شادیاش، بالا بردن پرچم ایران است؟
آن روز، وقتی توی گروه آشپزی، پیام مادر سلما را دیدم که در جواب شگفتی خانمی از حرکت یک دختر بچه به هیجان آمده بود، گفت: «این دختر کوچولو دختر منه!» بیشتر تعجب کردم! فکر میکردم این مادرهای قهرمانساز باید با مادران دیگر متفاوت باشند. اما تازه فهمیدم این مادر، همان دوستی است که گاهی سر چاشنی قرمهسبزی و طعم قروت باهم حرف زدهایم. همینقدر نزدیک به من، نزدیک به مادرهای دیگر.
امروز با دیدن کلیپ جدیدی از روی سکو رفتن دختربچهٔ زیر ده سال دیگری که با چادر بالای سکوی نقرهٔ سریعترینهای شطرنج آسیا رفت، سوالم عمیقتر شد. از همان لحظه که میخواست بالای سکو برود، نگاهش به پرچمی بود که در دست پدرش بود. میخواست با خودش ببرد، اما پرچم در دست پدر ماند و بدون پرچم رفت. بعد از گرفتن مدال، مثل دختربچهای که بهانهٔ خوراکی یا عروسک مورد علاقهاش را میگیرد، روی سکو پدرش را برای گرفتن پرچم صدا میزند. پدر که پرچم را به او داد، با افتخار پرچم را بالا برد و لبخند شیرین و رضایت عمیقی بر لبهایش نشست.
این تصاویر به من، بهعنوان یک مادر میگویند: قهرمانها، همین نهالهای کوچک خانهٔ تو هستند؛ همین دختربچههایی که مادرهایشان مثل تو، زندگیچرخان یک خانهاند. مدال مادریام را محکم میبوسم. من به این مدال، زیر سایهٔ پرچم جمهوری اسلامی ایران افتخار میکنم. من هم روزی قهرمانهایم را برای افتخارآفرینی راهی میکنم.
به امید آن روز…
الهه بذرافشان
یکشنبه | ۲ آذر ۱۴۰۴ | #خراسان_جنوبی بیرجند