
۲۹ آبان سال ۱۳۵۷، روزی که سایهٔ ظلم پهلوی آرامش حرم امام رضا علیهالسلام را شکست و مردم بیپناه به خاک و خون کشیده شدند، امام راحل پیام داد و روز ۵ آذر عزای عمومی اعلام شد. این خبر در گرگان دلها را لرزاند. مردم کسبوکارها را رها کردند و از شهرها و روستاهای اطراف به امامزاده عبدالله آمدند تا فریاد آزادی سر دهند.
اما نیروهای شهربانی که با این قیام مواجه شدند، به قصد سرکوب و با دستور تیر به سوی مردمی که تنها خواهان عدالت بودند حمله کردند. در این میان بسیاری از مردم شهید و مجروح شدند، کودکان از مادرانشان جدا افتادند و حتی پناهگاه حرم امن نماند. در حالی که تعدادی از مردم در حریم امامزادهها پناه گرفته بودند، نیروهای شاه به قصد خفه کردن مردم، گاز اشکآور به درون امامزاده انداختند.
خشم مردم برآشفت و جمعیتی نزدیک به ۳۰۰۰ نفر به سوی دیوار پارکینگ شهربانی حرکت کردند و با قدرتی باورنکردنی آن را فرو ریختند و سربازان را خلع سلاح کردند. در این بین افرادی نیز بودند که جانشان را برای نجات مردم به خطر انداختند؛ فاطمه رحیماربابی که با کمر آسیبدیده، کودک زخمی را بر پشتش گذاشت و با پای پیاده او را به بیمارستان رساند؛ حسین مهری که با ماشین آتشنشانی در خیابانها میچرخید و با بلندگو فریاد میزد «مجروحان به خون نیاز دارند» و از مردم طلب کمک میکرد؛ و سید نظامالدین نبوی، جوان ۱۹ سالهای که برای خون دادن به مجروحان به بیمارستان رفته بود، هدف گلوله قرار گرفت و به شهادت رسید.
در این پاییز خونین، ۱۴ نفر از بهترین جوانان گرگان به شهادت رسیدند. پنجم آذر فقط یک قیام نبود؛ روزی بود که شهری با دستان خالی در برابر ظلم ایستاد.
چهارشنبه | ۵ آذر ۱۴۰۴ | گلستان
راویار؛ نهضت روایت استان گلستان