فاطمه بعد از شرکت در تجمع همسایههای مادرجون، آمد توی خانه و از راه نرسیده سوالاتش را شروع کرد: «مامان پهپاد چیه؟ صدای انفجار اومد. واقعا جنگ شده؟»
توی چشمهایش نگاه کردم و پرسیدم: «حالا جنگم بشه. چی میشه مگه؟»
زهرای چهار ساله از آن طرف در حال بازی و خنده جواب داد: «ایران خراب میشه!».
با خنده گفتم: «خب دوباره میسازیمش دیگه.»
صدای ویز ویزی توی آسمان بلند شد. فاطمه را نگاه کردم. ترسیده بود. باید میدید که مادرش نمیترسد. بلند شدم و دویدم توی ایوان و به آسمان زل زدم. وقتی برگشتم توی خانه گفت: «صدای پهپاد بود.» خوشحال و خجسته گفتم: «آره مامان منم رفتم پهپاد ببینم اما تو آسمون نبودش.»
بعد خوشحالتر و خجستهتر پاهایم را یکی یکی به زمین کوبیدم و هوهو چیچی خواندم. زهرا هم از پشت لباسم را گرفت و واگن من شد. فاطمه که پرید وسط قطاربازیمان رد ترس توی صورتش کمرنگ شده بود. گفت: «مامان بیا جنگ بازی کنیم. من ایرانم تو و زهرا اسرائیل. بشینیم توی کشتی.»
ظهر انیمیشن نبرد خلیج فارس را دیده بود. من و زهرا توی یک کشتی راحتی سه نفره نشستیم، فاطمه هم کشتی دو نفره را انتخاب کرد. کلی وسیله توی کشتیش جا داد و گفت: «حالا حمله میکنم.»
براق شدم که «نخیرم ایران هیچوقت اول به کسی حمله نمیکنه. همیشه آمریکاست که آزار داره!»
بعد رو به زهرا گفتم: «وای چه هوای خوبیه جون میده برا اینکه الکی به یکی موشک بزنیم!». دستم که قابلیت تبدیل ثانیهای به موشک داشت را بالا آوردم و دوپس! به کشتی ایرانی شلیک کردم. فاطمه سریع پدافندش را کار انداخت و تق تق تق تق موشکم را توی هوا زد. من و زهرا پشت سر هم موشک میزدیم و فاطمه مدام با پدافندش به موشکهایمان شلیک میکرد. حتی توی آن بازی مادردختری هم داشت دلم برای مظلومیت ایران میسوخت. چند نفر به یک نفر؟ خواستم به فاطمه بگویم موشکهایش را از غلاف بیرون بیاورد اما قبل از اینکه دهانم را باز کنم تلویزیون شروع کرد به پخش کردن یک سرود. ایران و اسرائیل کوچک من هم با گروه سرود دم گرفتند:
فرزندان حاج قاسمیم
ما مقاومیم
سوی قلهها عازمیم...
همین. من عزمشان برای حرکت به طرف قله را میخواهم اما کسی که از کودکی ترسیدن را یاد گرفته باشد، وقتی بزرگ شد هم پای قله زمینگیر میشود. باید به فاطمه یاد بدهم بدون اینکه بترسد موشک تواناییهایش را از غلاف بیرون بیاورد و توی چشم و چار کفر فرو کند!
فروغ السادات سیدی
جمعه | ۲۳ خرداد ۱۴۰۴ | #مرکزی #اراک
رسام؛ روایتسرای استان مرکزی
ble.ir/rasam_markazi