با تو سخن میگویم، نه از این بابت که از تو داناتر یا باتجربهترم، بلکه فقط به این دلیل که تصادفاً قبل از تو پا به این دنیا گذاشتهام. اکنون در حال ورود به جهان ما هستی، خوش آمدی به گسترهای که گاهی در آن احساس تنهایی خواهی کرد و گاهی در آن آرامش خواهی یافت. خوش آمدی به دنیایی که در آن قوانین، مقررات، نظاممندی و تمدن حاکم است. دنیایی که در آن نظامی کامل بنا کردهایم که در ظاهر هیچ کمبودی ندارد. خوش آمدی به سرزمین عدالت و برابری، جایی که نه یک نهاد، بلکه هزاران نهاد برای اجرای آن تلاش میکنند. ما حتی در هر خیابان، مأموری گماردهایم تا عدالت را اجرا کند. خوش آمدی به دنیای هوشمند ما.
آه، راستی، چیزی را فراموش کرده بودم بگویم! ما در حال برنامهریزی برای سفر دائمی به فضا هستیم. بله، درست شنیدی. کار ما روی این سیاره تمام شده و زمین برایمان بهقدری قانونی و منظم شده که دیگر کسلکننده است! عدالت را به کمال رساندهایم و حالا قصد داریم آن را به سراسر کهکشان گسترش دهیم. شاید من فرصت نداشته باشم این را ببینم، اما ممکن است تو از نسلهایی باشی که شاهد این «فتح تمدنی» خواهند بود. اما قبل از هر چیز، سرت را حفظ کن.
سرت را حفظ کن، وقتی که فریبکاری این دنیا را میبینی؛ وقتی میبینی چگونه انسانها خود را در بازار بردگی میفروشند؛ چگونه حقیقت در برابر چشمانت تحریف میشود. سرت را حفظ کن و با آن از خودت محافظت کن تا به عروسکی در بازار بازیها تبدیل نشوی. سرت را حفظ کن، وقتی میبینی کشورهایی که از هوای پاک، خاک حاصلخیز و آب فراوان بهرهمندند، در نشستهای اقلیمی گرد هم میآیند، اما در پس این نمایش، جهانی را میبینی که در یک صحنهی نمایشی برای کشتن کودکان کف میزند. سرت را حفظ کن تا فریب آنانی را نخوری که تو را تنها بازاری برای مصرف محصولاتشان میبینند و هرگاه بخواهند، هواپیماهایشان را برای نابودیات به پرواز درمیآورند.
سرت را حفظ کن، وقتی تصاویر ساختمانهای ویران و پیکرهای تکهتکهشده در ذهنت حک میشود؛ وقتی از کودکی میشنوی که آب را از او دریغ کردند، یا از دیگری که حتی هوا برایش قطع شد. سرت را حفظ کن، چراکه شگفتیهای بسیاری خواهی دید؛ ذهن تو را تصرف خواهند کرد، آن را با افکار خود آلوده خواهند ساخت و بارها و بارها تلاش خواهند کرد تا تو را مانند بسیاری دیگر، به تکرار تبلیغاتشان وادارند. سرت را حفظ کن، چراکه آن را به بازاری تبدیل خواهند کرد که پستترین کالاها را در آن میفروشند تا در دایرهی بردگی باقی بمانی.
سرت را حفظ کن، خواهند گفت که دنیا جنگل نیست، اما هست. در آن تمساحهایی خواهی دید که میخواهند تو را به باتلاقشان بکشانند، و کسانی که خود را پادشاهان تو و اندیشههایت میپندارند. سرت را حفظ کن، چراکه آن را با شعارهای پرطمطراق پر خواهند کرد؛ به تو خواهند گفت که حتی لاکپشتهای دریا هم حقوقی دارند، اما در همین حال، خواهی دید که کودکان از بازی، رویاها و حتی زندگی محروم میشوند.
سرت را حفظ کن، ما در دریایی از دروغها زندگی میکنیم.
أحمد دقة
بهمن ۱۴۰۲ | #فلسطین #غزه
قصهٔ غزه
gazastory.com/blogs/20
ترجمه: علی مینای