به هرطرف نگاه میکنم، مملو از جمعیت است. دقتم را میبرم بالا، میتوانم بگویم هر کسی با هر ملیت و فرهنگی آمده تا مشتی بر دهانِ ظالمان بزند. با شناختی که از شهر قم دارم، میدانم که طلبههایی از سراسر جهان میآیند اینجا و در محضر بانو فاطمه معصومه سلام الله علیها مشغول درس و بحث میشوند. شهرک مهدیه، معروفترین آنهاست. حداقل خودم رفتم و با چندی از آنها گفتگو کردم. برایم جالب هست که حتی با تفاوت رنگِ پوست و اختلاف سِنی مردم پایِ کار مردمِ مظلوم ایستادهاند. حداقل در مشهد تفاوت در مردم اینقدر مشهود نیست که در قم میبینم.
از پل آهنچی-پلِ نزدیک به صحن صاحب الزمان- رد میشوم. از خیابانهای مجاور، مسیر راهپیمایی منتهی میشود به حرم.
در دستِ کودکان عکسِ پرچم فلسطین تکان میخورد. ناگهان به مدت چند دقیقه صدا قطع میشود و هنگامِ وصل شدنش آقایی پشت میکروفون میگوید: «عکس و فیلم تهیه کنین از این جمعیت تا رسانههای دروغگو ببینن حماسه این مردم رو!»
کمی که جلوتر رفتم، مردمی را میدیدم که مشخص بود از شهرهای دیگر به راهپیمایی قم آمدند. در حد اینکه حضورشان باشد و بعد هم ادامه مسیر سفرِ نوروزی خود را بروند.
راه که میرفتم بویِ سوهان بر مشامم. دلم ضعف میرفت. رستورانهایی که برای رفاه زائران باز بود دربِ مقابل آنها را بنر کشیده بودند و کارِ جالبِ فرهنگی به نظرم میآمد.
عکسِ جدیدتری که میدیدم عکس سید حسن با حاج قاسم که پس زمینهاش گنبد قبة الصخره را نشان میداد.
شعارِ الموت اسرائیل و الموت آمریکا زیاد میشنیدم اطرافم. مقابلِ دفتر آیت الله مکارم شیرازی، پرچم فلسطین میکشیدند بچهها.
کنارِ مدرسهای ایستادم تا نفس تازه کنم. اداره آموزش و پرورش آنطرفتر غرفهای زده و مربیان همراهِ کودکان کاردستی درست میکردند.
آخرِ مسیر با دعای الهی عظم البلا و دعای برای امام زمان (عج) پایان بخشِ راهپیمایی بود.
خاطره عارفه اصغری
به روایت مائده اصغری
eitaa.com/gomnamradio
جمعه | ۸ فروردین ۱۴۰۳ | #قم