شنبه, 20 اردیبهشت,1404

چهره‌ی زنانه‌ی جنگ - ۱۱

تاریخ ارسال : چهار شنبه, 28 آذر,1403 نویسنده : فاطمه احمدی کنگان
چهره‌ی زنانه‌ی جنگ - ۱۱

رخت سفید عروسی تنم کردند و فرستادنم خانه‌ی بخت. همه‌اش هجده سالم بود. خیلی دوستش داشتم، عبدالله را می‌گویم. پسرِ عموصالح. هم‌اسم برادرم بود. می‌گفتند عقد دخترعمو، پسر عمو را توی آسمان‌ها نوشته‌اند. اواخر ماه رمضان ۲۰۱۲ بود‌. من و عبدالله در زادگاه پدری‌مان؛ فوعه‌کفریا جشنی ساده‌ گرفتيم‌. طولی نکشید که زمزمه‌های شروع جنگ در فوعه کفریا به گوش می‌رسید. بار و بندیلی نداشتیم، با چند ساک و چمدان خودمان را رساندیم منطقه‌ی غابونِ شام نزدیک بیمارستان تشرین. 

منطقه‌ای سنی‌نشین که از حمص و فوعه کفریا جمعیت زیادی آمده بود آنجا. خبر رسید که رد و پای جنگ به غابون هم کشیده شده است. جنگی طایفه‌ای که با فتنه‌ی اختلاف بین شیعه و سنی بالا گرفت. قصد برگشت به فوعه کفریا داشتیم؛ اما در محاصره‌ی کامل درآمده بود.

اواسط ماه شوال بود، خبرهای عجیبی شهر را گرفته بود‌. خبر آمد پسر همسایه را سر بریده‌اند. یکی دیگر خبر آورد شبانه فلانی را سوزانده‌اند و انداخته‌اند رودخانه‌ی کنار خانه. ترس سراسر وجودم را برداشته بود. همه‌ی این‌ها در عرض یک شبانه روز اتفاق افتاد‌. قبل از همه‌ی ماجراها شیعه و سنی همه همسایه بودیم و هوای همدیگر را داشتیم. ورق اما برگشته بود. ذبح می‌کردند و می‌سوزاندند اما لام تا کام کسی دم بر نمی‌آورد!

 

ادامه دارد...


پ.ن: راوی خانم اُمّ احمد، همسر و خواهر شهید عبدالله‌ عمر مفید


فاطمه احمدی | راوی اعزامی راوینا به #سوریه

@voice_of_oppresse_history

سه‌شنبه | ۲۷ آذر ۱۴۰۳ | #بوشهر #کنگان


برچسب ها :