چهار شنبه, 11 تیر,1404

کروموزوم اضافه

تاریخ ارسال : یکشنبه, 08 تیر,1404 نویسنده : اعظم پشت‌مشهدی بندرعباس
کروموزوم اضافه

تنها فرق حبیب با بقیه، یک کروموزوم اضافه بود نه مرام و معرفتش! از ابتدای مراسم روی بلندی حسینیه ایستاده بود و از دور جمعیت و ماشین تشییع را می‌پایید. گوشش به ریتم مداح بود و دستش برای کوبیدن چوب دمام در هوا معلق. روی پا بند نبود و منتظر بود بر دمام بکوبد. جلو رفتم و سلام کردم. پرسیدم: «پدر و مادرت کجان؟» با لبخند به تابوت شهید اشاره کرد: «بابام مُرده...» سخت همان دو کلمه را گفت. کِش‌دار و سنگین. بغض گلویم را گرفت. گفتم: «بابای منم!» لبخندش تلخ شد و دوباره به جمعیت و ماشین تشییع خیره شد. یک کروموزوم اضافه داشت امّا بهتر از من و دیگران می‌فهمید شانزده روز است خانه‌ای از صدای گریه چهار کودک پُر است. خوب می‌فهمید خانه بدون پدر را... به سه دختر و تنها پسر شهید آذربادگان فکر کردم و حبیب که غم آن تنهایی را می‌فهمید.

اعظم پشت‌مشهدی

شنبه | ۷ تیر ۱۴۰۴ | #هرمزگان #بندرعباس مراسم تشییع شهید آذربادگان



برچسب ها :