صدا را که میشنیدی دلت پشت چراغ قرمز قرص میشد. دنبالش میگشتی.
گمان میکردی موکبی مسجدی چیزیاست؛ اما همین که به منبع صدا میرسیدی عطر کباب و جوجهکبابش را قاطی صدای مرحبا جیش رسول الله حس میکردی...
معلوم بود برنجهایش را با خیبرخیبر یا صهیون، جیش محمد قادمون دم داده بود و کبابهایش را با زمزمهی نصر من الله و فتح قریب باد زده بود.
حیف ترافیک بود والا خودم را مهمان یک پرس غذای حماسیاش میکردم.
زهره نمازیان
شنبه | ۲۴ خرداد ۱۴۰۴ | #کرمان