سه شنبه, 02 اردیبهشت,1404
جستجوی پیشرفته
سه شنبه, 02 اردیبهشت,1404

سجیل

نگاهم قفل می‌شود روی دست‌های گره خورده‌شان. دست در دست هم، کودک و مادری جوان جلویم ایستاده‌اند. ته دلم می‌لرزد. چیزی هولم می‌دهد میان جمعیت. انگار چشم‌هایم از دور ایستادن خسته شده باشد.

مشاهده »
دوشنبه, 01 اردیبهشت,1404

چادر خونی

هم‌قدم شدم با خانم میانسال چادری که محکم رویش را گرفته و گردی کوچکی از صورتش را گذاشته بود معلوم شود. پای چپش درد می‌کرد و دیرتر از من پایش را جلو می‌برد...

مشاهده »
دوشنبه, 01 اردیبهشت,1404

به دنبال نشانه

دنبالِ گمشده‌ام می‌گشتم. همان پدری که دستِ نوازشگرش را بر سرِ یتیمی‌ام بکشد. می‌خواستم دامنِ لباسِ عربی‌اش را بگیرم تا دیگر رها نشوم...

مشاهده »
یکشنبه, 31 فروردین,1404

اردوی جهادی دانشگاه

همه خسته بودند و تنها چیزی که می‌چسبید، نوشابه خنک در کنار عدس پلو بود. ناهار آماده بود، در زدند و نوشابه‌ها را تحویل دادند. به سمت آشپزخانه رفتم تا خبر ناهار را بگیرم، که دیدم عوامل دور تا دور چیزی ایستاده و صحبت می‌کنند.

مشاهده »
یکشنبه, 31 فروردین,1404

شیخ عبدالمنعم

یک بار هم نصفه شب موشک از یک پنجره وارد شده بود و از یک پنجره دیگر بیرون رفته بود و داخل خانه منفجر نشده بود. بارها سعی کردند شیخ رو تطمیع کنند.

مشاهده »
شنبه, 30 فروردین,1404

زد به خال

منطق‌اش را نفهمیدم. تعقیب و‌گریز اشرار کجا! بردن چند نویسنده و عکاس به تجمع مردمی برای حمایت از مردم غزه کجا!درست مثل بوته‌های جوانه زده لب جاده، حاج قاسم توی ذهنم سبز شد.

مشاهده »
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
  • 6
  • 7
  • .
  • .
  • .
  • .
  • .
  • .
  • .
  • .
  • .
  • .
  • .
  • .
  • .
  • .
  • .
  • .
  • .
  • .
  • .
  • .
  • .
  • .
  • .
  • .
  • .
  • .
  • .
  • .
  • .
  • .
  • .
  • .
  • .
  • .
  • .
  • .
  • .
  • .
  • .
  • .
  • .
  • .
  • .
  • .
  • .
  • .
  • .
  • .
  • .
  • .
  • .
  • .
  • .
  • .
  • .
  • .
  • .
  • .
  • .
  • .
  • .
  • .
  • .
  • .
  • .
  • .
  • .
  • .
  • .
  • .
  • .
  • .
  • .
  • .
  • .
  • .
  • .
  • .
  • .
  • .
  • .
  • 89
  • 90
  • 91
  • 92
  • 93